.: سنــــــگ صبـــــورم خـــــداست :.

.: سنــــــگ صبـــــورم خـــــداست :.

اَلا بِذکر الله تَطمئن القلوب
.: سنــــــگ صبـــــورم خـــــداست :.

.: سنــــــگ صبـــــورم خـــــداست :.

اَلا بِذکر الله تَطمئن القلوب

باغبانی

هوالغریب....

باغبان شده ام!!! باور کن گل من...

این چندین ماهه خوب یاد گرفته ام که هر گل چه طور باید زندگی کند و محیط زندگی اش چگونه باشد...انواع و اقسام کاکتوس ها را خریده ام و مراقبشان هستم...همه جور درخت و گلی را پرورش میدهم و امروز دیدم که بالاخره غنچه های شمعدانی کوچکم باز شده است...شمعدانی سفید و قرمز....و من چقدر عاشقانه شمعدانی را دوست دارم و همه جور تقویتی به آن ها میدهم...برای همین هم زیباتر از همیشه به گل نشسته اند...

باغبانی را دوست دارم...آرامم می کند...

ولی باعث نمیشود به تو فکر نکنم محبوب من...

چقدر لابه لای تمام شمعدانی های کوچکم میدیدمت....تو حتی از تمام این شمعدانی های کوچکم نیز زیباتری...

بوی تو حتی بهتر از گل های شب بویم است که کم کم دارند غنچه میدهند و همین روزهاست که باز شوند و شب ها مست شوم از بویشان...اما بوی تو مرا مدهوش می کند محبوب من...

شاید روزی خودت فهمیدی عمق احساس مرا...

شاید...

شاید...

...

....



+به سر می شتابم رو به خانه ی تو...

که شاید بیابم نشانه ی تو...

...

احساس رویایی

هوالغریب...



همین خوبه که عطر تو هنوز می پیچه تو دنیام..

همین خوبه که تو هستی تو این لحظه که من تنهام...


راس میگه...این خیلی خوبه...همین عطر برام کافیه...سهم من همیشه از تو کم بوده و هست...

حتی حالا که نیستی و حتی نمی دونی و نمی تونی تصور کنی که یکی اینجا چقدر دلتنگ تو شده...


یکی این گوشه هست که با بوی تو اونقد غرق تو میشه که حتی خودشم نمیشناسه دیگه...

و این احساس رویایی برای من بی نهایت مقدسه...


و من همیشه به این احساس رویایی همیشه عشق می ورزم...

همیشه..


تا وقتی که نفــــــــــــــــــــــــــــــــس  دارم...



+کم کم فصل قاصدک ها دارد میرسد...راستی قول میدهید برایم خبر های خوب بیاورید؟

خسته ی راهم...راهی 24 ساله...قدری خبر خوب می خواهم تا تازه شوم...