.: سنــــــگ صبـــــورم خـــــداست :.

.: سنــــــگ صبـــــورم خـــــداست :.

اَلا بِذکر الله تَطمئن القلوب
.: سنــــــگ صبـــــورم خـــــداست :.

.: سنــــــگ صبـــــورم خـــــداست :.

اَلا بِذکر الله تَطمئن القلوب

دارم می آیم...


هوالغریب...


اگر این بار قسمتم شود دارم می آیم... به سوی شش گوشه ات ...

به سوی شش گوشه ای که بارها و بارها خوابش را دیدم... از همان شبی که در خواب با سر و وضع آشفته به سوی شش گوشه ات دویدم و آنجا آرام گرفتم ذلم برایت رفت...و حالا که هیچ چیزی برایم نمانده است می خوام بیایم.. حالا که دلم ار همه کس سیر شده است...

همین روزها به سویت می آیم ارباب خوبم...

فقط خودت می دانی که دوست دارم چگونه بیایم... دلم را نشکن... بعد از شش سال دوری دارم می آیم...

مرا بپذیر...

مرا خوب و پاک بپذیر...


دلتنگی دارد مرا می کشد!


هوالغریب...


اگر سوگوار دلم نبودم برایت می گفتم که چقذ دلتنگ تو شدن برایم سخت است... و تا چه حد غمگین تر و خسته ترم کرده است... و حتی پیرتر...

آخ که کاش می دانستی دلتنگ تو شدن برایم چقدر سخت و جانکاه است...

امانم را بریده است این گریه ها...

امانم را بریده است این خواب ها...


تمام شدم...