.: سنــــــگ صبـــــورم خـــــداست :.

.: سنــــــگ صبـــــورم خـــــداست :.

اَلا بِذکر الله تَطمئن القلوب
.: سنــــــگ صبـــــورم خـــــداست :.

.: سنــــــگ صبـــــورم خـــــداست :.

اَلا بِذکر الله تَطمئن القلوب

نبود یک چیزی به اسم خواهر!

هوالغریب...


خیلی وقتا هوس می کنم حرف بزنم. از دغدغه هام بگم. ولی این روزا هیچ جای امنی ندارم برای راحت حرف زدن. برای اینکه خوده خودم باشم. تقریبا هیچ جایی راحت نیستم... جز همینجا. حتی توی اینستاگرام. به هزار دلیل. یکیش اینکه هر کس از حرفات ی برداشتی میکنه. هر کس اونو به خودش میگیره و از همه مهم تر کافیه یکم مطلبی که مینویسی دلنوشته باشه. دلنوشته ای که لزوما غم هم نداره بیشتر شبیه خالی کردن افکار میمونه ولی اولین حرف ها اینه: حتما با شوهرش به مشکل خوردن و هزار جور خاله زنک بازی های دیگه! برای همین اینجا میشه راحت بود. هیج کس قضاوتت نمی کنه. نمی شناسن آدمو و نمی تونن آدمو قضاوت کنن. ازین بگذریم کسی این روزا وقت نمیزاره بخونه. برای همین فقط آدم خالی میشه و بس!

همین خالی شدن خودش ی دنیا می ارزه...

اینکه ی جایی خالی بشی. قدیم تر ها فکر می کردم خوشبختی وقتی واسه آدم پیش میاد که تو آدمی رو داشته باشی که پیشش واقعا خودت باشی. الان می فهمم هرچقدر هم که با شوهرت عالی و خوب باشی باز ی جاهایی نمی تونی راحت باشی و مراعات می کنی!

برای همین حس می کنم این موضوع هیج وقت در وجود همسر آدم متجلی نمیشه. و اینجاس که نبود ی چیزی به اسم خواهر باز خودشو به رخ من میکشه!


قدیم تر ها هر وقت اسم دوست و خواهر میومد حداقل اسم پنج شیش نفر میومد توی ذهنم ولی الان ازم بپرسن بعد ده دقیقه فکر کردن شاید یک یا دو اسم به ذهنم میرسه ولی اونم دقیق که فکر میکنم می بینم همچین رفاقتی هم ندارم باهاش!

یعنی اون صمیمیتی که باهاش بتونی از هر چیزی حرف بزنی وجود نداره و این خیلی بده... حداقل برای من!


ولی باز خوبه که سنگ صبورم هست. حداقل اینجا میتونم یکم حرف بزنم. می تونم حداقل یکم غر بزنم... شاید دلم خالی تر بشه. شبونه پناه بیارم به این صفحه و یکم بنویسم تا یکم خالی بشم!


نمی دونم از بچه های قدیم چند تاشون میان و اینجا رو میخونن ولی میخوام بدونم شماها با شوهرهاتون راحتین عین خودتون؟ یعنی می تونید بدون مراعات و قضاوت شدن باهاش حرف بزنید؟


کم کم دارم یاد میگیرم که برگردم به همون روزایی که سنگ صبورم فقط خدا بود و بس! ولی اون روزها چقققققدر بچه بودم و جنس دغدغه هام فرق داشت.