.: سنــــــگ صبـــــورم خـــــداست :.

.: سنــــــگ صبـــــورم خـــــداست :.

اَلا بِذکر الله تَطمئن القلوب
.: سنــــــگ صبـــــورم خـــــداست :.

.: سنــــــگ صبـــــورم خـــــداست :.

اَلا بِذکر الله تَطمئن القلوب

بهانه...

 

 

...

...

نمی دانم به کدام بهانه عاشقت شدم...

نمی دانم به کدام بهانه مهمان شب های تنهایی ام شدی...

نمی دانم به کدام بهانه حواست به من است...

نمی دانم به کدام بهانه همیشه سراغم را میگیری و هر شب به خانه ی کوچک دلم سر می زنی...

نمی دانم به کدام دلیل هر روز این همه ناسپاسی را می بینی ولی باز هم رحمتت را نازل می کنی...

نمی دانم به کدام بهانه هر گاه صدایت کردم بی پاسخ نماندم...

نمی دانم به کدام دلیل هر شب در تمام رویا هایم هستی...

نمی دانم به کدام دلیل هیچ گاه رحمتت را دریغ نمی کنی...

نمی دانم به کدام دلیل هر گاه دلم گرفت تو گرفتگی آن را باز کردی....

نمی دانم به کدام دلیل در تمام لحظه هایم بودی...

نمی دانم به کدام دلیل تمام شب های تنهایی ام فانوس این همه تاریکی شدی...

نمی دانم به کدام دلیل همیشه خودت خستگی نگاهم را با نیم نگاهی برطرف می کنی...

نمی دانم به کدام دلیل در مقابل تمام فراموش کاری ما آدمها سکوت می کنی...

به کدام دلیل در مقابل گناه هایی که به ناحق به گردن تو انداخته می شود باز هم سکوت می کنی...

نمی دانم ...

...

نمی دانم...

...

کاش میشد در این دنیا کمی مثل تو مهربان بود...ولی دنیای این روزها پر شده از نامهربانی هایی که روز به روز آدم ها را از همه چیز حتی از خوشان دور می کند ...

خدای خوبم... تو خود گفتی که عاشقی.... 

                      عاشقی هم که دل می خواهد نه دلیل و بهانه...                

... 

...

  

 

 

 

 

 

خدای خوبم در مقابل تموم خوبی هات با وجود تموم بدی هام فقط می تونم شگرگذار باشم...

سبز باشید...

نخل های سوخته ی دیروز، نخل های سبز امروز...

رفتم تا باور کنم...باور کنم تمام شنیده هایم را...رفتم تا بدانم ...رفتم تا پیدا کنم...

وقتی دیدم تازه فهمیدم که هیچ نمی دانم...فهمیدم که هنوز خیلی ها را نمی شناسم...هنوز برای ادعا کردن زود است...هنوز نمی توان گفت که می توان همه ی آدم ها را شناخت...

آخر چگونه می توان انسانی را شناخت که حاضر است جان خود را فدای دیگران کند...حاضر است خودش را سهم مین کند و سهم بقیه را زندگی... شاید گفتنش راحت باشد اما در عمل سخت است از خودت بخاطر بقیه بگذری... از خودت بگذری حتی اگر خیلی ها نداند که به خاطر ایثار آن هاست که می توانند زندگی کنند...

این آدم ها شناختتنشان سخت است...سخت است که درک کرد این همه ایثار را...

چگونه می توان زنی را شناخت که تنها با یک تبر در مقابل نامردمان این روزگار می ایستد...

تازه فهمیدم که هنوز هم شیر زن ها زنده اند...زن هایی که شاید سهمشان از روزگار زندگی کردن در یک روستای دور افتاده ی مرزی باشد ولی دلشان به اندازه ی دریاست... زن هایی که راضی اند به آن چه که دارند... راضی اند به این زندگی...چرا که دریا دل هستند... چون هیچ کس آن ها نمی شناسد...

آخر این روزها آدم ها بر حسب ظاهر و موقعیت مطرح میشنود... این روزها هیچ کس، کسی را بخاطر دریا دلی اش نمی شناسد... دریا دل ها معمولا بعد از مرگشان تازه مطرح میشنود...

و این همان دردی است که با تمام وجودم آن را دیدم و درک کردم...

ولی ایمان دارم که آن ها خودشان این شناخته نشدن را درد نمی دانند...زیرا که دریا دل اند... آن ها به شناخته شدن در میان زمینیان دل نبسته اند...آن ها به شناخته شدن در مقابل خدای خود دل بسته اند...

و این همان راز دریا دلی آن هاست...

 

 

 

 

 پ.ن 1: چند روزی همراه آدمایی شدم که فکر می کردم می شناختمشون...اما فهمیدم که هنوزم واسه شناخت اونا زوده...

چند روزی مهمون اونایی بودم که راهیان نور شدند... رفتم تا مطمئن بشم تموم چیزایی که شنیدم راست هست یا نه...

پ.ن 2: مطلب بالا هم بر اساس زندگی و سرگذشت یه سری از آدمایی نوشتم که زمان جنگ تو غرب شهید شدند...شنیده بودم که شهدای غرب غریب ترند...حالا واقعا فهمیدم که اونا غریب و ناشناسند...

پ.ن 3: از بین عکس هایی هم که از غرب گرفتم پیدا کردن یه عکس که بتونه فقط یه گوشه از این همه ایثار رو نشون بده سخت بود...ولی سعی خودمو کردم تا بهترین رو انتخاب کنم... برای همین هم عکس نخلی رو گذاشتم که درسته یه روزی سوخت ولی حالا سعی می کنه که سبز باشه... حتی اگه سخت باشه... حتی اگه یه روزی با خون یه سری آدم آبیاری شده باشه...

سبز باشید...

 

 

بعدا اضافه شد:  

امروز تو وب یکی از بچه ها یه مطلبی خوندم که هنوزم باورش برام سخته...آروزی عزیز امیدوارم که خدا به خودت و خونوادت صبر بده... می دونم که صبر هم واژه ی کمی هستش برای توصیف این فقدان...

در مقابل این همه غم چیزی نمی تونم بگم جز این که به احترامت سکوت کنم...