.: سنــــــگ صبـــــورم خـــــداست :.

.: سنــــــگ صبـــــورم خـــــداست :.

اَلا بِذکر الله تَطمئن القلوب
.: سنــــــگ صبـــــورم خـــــداست :.

.: سنــــــگ صبـــــورم خـــــداست :.

اَلا بِذکر الله تَطمئن القلوب

در حق هم دعا کنیم...


هوالغریب...


جان عالم بر لب آمد ای خدا مهدی نیامد

چشم عالم پر ز خون شد ای خدا مهدی نیامد


...


+ هر چه سعی می کنم خشک شده ام... چشمه ی نوشتنم مدت هاست خشکیده است و من خو کرده ام به دفترهایم...

برای بغض مانده در گلویم و حرف های نزده ام دعا کنید...

دعا کنید که ببارم بر این صفحه ها...


در حق هم دعا کنیم....

نظرات 5 + ارسال نظر
مژگان شنبه 22 خرداد 1395 ساعت 15:03 http://banoye-ordibehesht.blogsky.com

من میرم همون تلگرام
اونم موقع سحر
اینجا مال آباجی فرینازت
همچنان من

اینجا مال شخص خاصی نیس مژگان.

شمام می تونی هر وقت که دوست داری بیای
قدمت به چشم

فریناز سه‌شنبه 25 خرداد 1395 ساعت 15:14 http://arameshepenhan.blogsky.com

مژگان حسودی نکن بچه
بعد چند ماه اومده حسودیم میکنه

فریناز سه‌شنبه 25 خرداد 1395 ساعت 15:16 http://arameshepenhan.blogsky.com

شروع کن بنویس
خودش میاد
حتی هر چی که به ذهنت بیاد
بد بود منتشر نکن
خوب بودم منتشرش کن

خخخخ...

من ته این روش هام...اگرم قرار بود جواب بگیرم تاحالا گرفته بودم... هرچند که من می نویسم...ولی نه اینجا...

نازی سه‌شنبه 25 خرداد 1395 ساعت 23:55

چیقده سیاهه اینجا
کلا خشکیدنه واسه همست فداتشم
من به شخصه کویر شدم یه قطره کلمه هم ازم نمیجوشه

خیلی کم پیدا شدی مهرناز...
خیلی وقته که هییچ خبری ازت ندارم...
کجایی؟

مژگان چهارشنبه 26 خرداد 1395 ساعت 17:17 http://banoye-ordibehesht.blogsky.com

وقتی فاطمه جدی می شود....

خخخخخ...
من کجام جدیه توام؟

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.