.: سنــــــگ صبـــــورم خـــــداست :.

.: سنــــــگ صبـــــورم خـــــداست :.

اَلا بِذکر الله تَطمئن القلوب
.: سنــــــگ صبـــــورم خـــــداست :.

.: سنــــــگ صبـــــورم خـــــداست :.

اَلا بِذکر الله تَطمئن القلوب

گوی ِ زندگی

هوالغریب...



عروسک بود


مثل قصه ها


برای خودش می چرخید و می چرخید

لباسش سفید بود و بلند


با موهای قهوه ای...و دسته گلی در دست...


می چرخید...


تنها برای خودش می چرخید و با صدای محشرش آرام می کرد دخترک را...





+ گوی زندگی هر کس یک جور است
دلم می گیرد در این قفس تنگ

دلم پرواز می خواهد

پرواز

نظرات 3 + ارسال نظر
فریناز دوشنبه 7 اردیبهشت 1394 ساعت 17:25 http://arameshepenhan.blogsky.com

و روزی
سهم کسی شد
که دخترک
فکرش را هم نمی کرد





پرواز خوبه
اما بالشو داری؟

آره...
رسید به اونی که باید...
این محشره که رسید به دست اونی که باید...


بحث بالش نبود...فقط دلم از قفس گرفته...
آدما مگه میتونن تشخیص بدن بال دارن یا نه؟

فریناز دوشنبه 7 اردیبهشت 1394 ساعت 17:25 http://arameshepenhan.blogsky.com

تاحالا اینقد آنلاین ندیده بودی کسیو تو وبتا

نه والا

اصا چشامون گررررد شد

فریناز دوشنبه 7 اردیبهشت 1394 ساعت 17:44 http://arameshepenhan.blogsky.com

وقتی میله های قفسو نبینی ، حس می کنی بال داری


بله ما اینیم دیگه

آ باریکلا... حرف منم همین بود ... که آدم بتونه به همچین پروازی برسه... من ازین پرواز گفته بودم...


شما تاج سرین

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.