.: سنــــــگ صبـــــورم خـــــداست :.

.: سنــــــگ صبـــــورم خـــــداست :.

اَلا بِذکر الله تَطمئن القلوب
.: سنــــــگ صبـــــورم خـــــداست :.

.: سنــــــگ صبـــــورم خـــــداست :.

اَلا بِذکر الله تَطمئن القلوب

فاطمی شدن برای آمدن آقای ستاره پوش-26

هوالغریب...



جمعه ای دیگر و دخترکی که تمام و کمال زندگی می کند و همین زندگی اش را نذر کرده است...


روز و شبش زکات می دهد...


جمعه ای دیگر و غروب حمعه ای که عجیب دلگیر است و من هنوز هم در خاصیت ِ عجیب جمعه ها مانده ام که این در خانه ماندن های ِ همیشه ی جمعه ها هم تمام ِ غم های عالم را به سینه ام می آورد و دلم دلتنگ ترین دل ِ دنیا می شود...


آخ که امان از این روزها... امــــــــــــــان...


و من که تازه وارد ِ این راهم... راهی که هنوز هیچ از آن نمی دانم... تنها روز و شب دعا می کنم که دور نشوم...از شما.. از اهل بیت و تمام تاسوعا و عاشورایی که دلم اندکی تنهایی می خواست و دعا شدم ... برای همه چیز و همه کس...


دعا شدم که دور نشوم... که نزدیک شوم ... که بزرگ شوم ... خلاصه بگویم ... که فاطمه شوم...


و این روزها اندکی وارسته تر از قبل راه می روم و خوب می دانم که هنوز وارسته ی محض نشده ام و وقتُ بی وقت نگاهم می رود پی ِ آسمان... پی ِ ماه ِ آسمانی که این روزها کامل بودنش را به نگاه نشسته ام ... و شب ها که به خانه می آیم و نگاه هایی که به آسمان می رود و حرف هایی که این روزها گم ترین حرف های ِ دنیای ِ کوچک ِ من است...


نگاهی که به ماه می رود و به ستاره هایی که آلودگی فقط می گذارد گاهی بعضی شان را ببینم و دل بکنم از تمام این زمین و بشوم عجیب ترین ِ ماهی ِ دنیا ...یک ماهی با دو بال ِ کوچک برای پرواز!!!!


و دیدن ِ خوشه ی پروینی که دیدنش به من نوید ِ آمدن ِ زمستان ِ نجیبم را می دهد... و من یادم می آید که هنوز همان فاطمه ام... همان فاطمه ای که عاشق ِ بهشت ِ بالای ِ سرش بوده و هست...تا ابد!!



یگانه مولای ِ ستاره پوشم

سلام این حقیر را پذیرا پاشید...


در این روزها که صدقه هایم را کم و زیاد برایتان کنار می گذارم و اسپند هایی که سال هاست یاد گرفته ام همیشه، اول اندکی به نیت سلامتی شما دود کنم و بعد به نیت هایی که خودم دارم، در این روزها کمکمان کنید که از راه شما و مهربان ترین ارباب دور نشویم که این روزها دم زنندگان از شما زیادند ولی ایمان دار به شما کم...


ناخالصی هایم را بگیر مهدی جانم...من همانم که نوشتم تمام جوانی هایم به فدایتان...و حال می گویم خودتان هر گونه که صلاح می دانید ناخالصی هایم را بگیرید اما مباد که این حقیر از از خود و خاندان خود برانید...که برای من مایه ی افتخار است که نام ِ کنیزی ِ خاندان شما بر من باشد...


و در دلم خوب می دانم که هر چه می کشم از همین ناخالصی های وجودم است ... تمامش را بگیرید مهدی جانم...

دستم را بگیرید که دستگیری جز شما ندارم...


میشود ناخالصی هایم را بگیرید که من خوب شوم آقای ستاره پوشم؟!


بیایید که این دنیا سخت منتظر ِ منتقم ِ کربلاست...


کجایید آقای خوبم؟!


و کاش ...کاش...کاش...کاش که روزی این چشم ها لایق ِ یک نگاه شما شوند...



ای منتقم! به حق ِ خون ِ خدا بیا




      اَللّهُمَ عَجـــــّـــِــــل لِوَلیکَ الفَـــــرَج   




+ عمریست که در سوز ِ غم ِ فاطمه هستی
دلسوخته ی عمر ِ کم ِ فاطمه هستی

من مطمئنم روز ِ ظهورت اول
در فکر ِ بنای ِ حرم ِ فاطمه هستی

نظرات 4 + ارسال نظر
نگین شنبه 17 آبان 1393 ساعت 23:23

به دل ِ پاکت حسادت نمیکنم چون خوب نیست اما غبطه می خورم چون اونوقت پشتش یه تلاش میفته و خلاص

خودت گرفتی چی گفتم

آره...گرفتم چی گفتی

منم دقیقا دنبال همینم... یه تلاش و غبطه ای که منو فاطمه کنه... من هنوز خیلی زودم...الانم فک کنم خودت گرفتی چی گفتم

مژگــان یکشنبه 18 آبان 1393 ساعت 16:22 http://banoye-ordibehesht.blogsky.com/

...


اللهم عجل لولیک الفرج



آمین

محمدرضا دوشنبه 19 آبان 1393 ساعت 20:57 http://mamreza.blogsky.con

اللهم عجل لولیک الفرج..............
.
.
.
.
اللهم الرزقنا زیاره المهدی...

آمین...


الهی آمین

الـــی ... جمعه 23 آبان 1393 ساعت 11:19 http://goodlady.blogsky.com

نیامدی ها ...

خوبی فاطمه ؟

آره

شکر...
تو خوبی الی بانوی ِ همکار؟
ذوق کردم نظرتو دیدم اینجا

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.