.: سنــــــگ صبـــــورم خـــــداست :.

.: سنــــــگ صبـــــورم خـــــداست :.

اَلا بِذکر الله تَطمئن القلوب
.: سنــــــگ صبـــــورم خـــــداست :.

.: سنــــــگ صبـــــورم خـــــداست :.

اَلا بِذکر الله تَطمئن القلوب

زندگی است دیگر؟!!!

هوالغریب...



وقتی زندگی تصمیمی بگیرد خوب بلد است به آن عمل کند...مثل خیلی تصمیم های من نبوده تصمیم هایش!!!!


مثلا وقی تصمیم بگیرد سختی بدهد همچین سختی می دهد که ندانی از کجا دارد می آید... اصلا می مانی کجای ِ دلت بگذاری تمام سختی های از راه رسیده را... که هنوز نفس تازه نکرده اند ولی به وظیفه شان خوب عمل می کنند!!! وجدان کاری را باید به راستی از این ها یاد گرفت...


زندگی است دیگر...

حکایت تمام جک هایی که با این است دیگر ساختند و خندیدیم ...


نمیدانم چرا ولی باید امروز ثبت می شد... هر چند که این تابستان اگر بنا به ثبت شدن بود باید تمامش ثبت میشد... اما گاهی سکوت می آید... مثل این تابستان که تمامش سکوت بود و حکایت من با یک قاب عکس و حرف هایی که هیچ گاه صاحب عکس نفهمید اما خدا یگانه شنونده بود و ماهی های اتاقم یگانه شاهد های این خلوت ِ بی نهایت خالصانه!!!!


مثل روزی که آخرین سنگرم سکوت شد و تمام خودم را جمع کردم و آوردم اینجا ... به این آدرس... قدیمی تر ها آن دریا تنهاست من را حتما به یاد دارند...


سکوت که بیاید با خودش خیلی چیز ها می آورد... مثل امروز که فیلسوف شده بودم  و به او گفتم که تاوان حرف هایی که نمی تونی بگی موهای ِ سفیدیه که ی شبه تو موهات پیدا میشن!!!!


انگار خاصیت گذر زمان همین است... خاصیت این اضافه شدن ِ عدد ِ سن که برای من آرام آرام دارد به بیستو شش می رسد...


خاصیت گذر زمان این است که آرامت کند...که صبورت کند ... که دم نزنی و گاهی اضافه هایش از دلت بریزد بیرون و بعد کوچک ترین عضو ِ یک خانواده بشود محکم ترین عضو آن که خوب یاد گرفته است محکم ایستادن را ... که خیلی چیزهای دیگر که بماند بهتر است...


بماند برای من و خلوتی که شب ها در پشت بام خانه برپاست... بماند برای من و امام رضایی که دیشب بود و من بودم و ماه ِ کامل و لرزیدن شانه های دخترک در دل ِ شب...




+ تو نگاه ِ پر غرورم یه صدا هزار شکایت         آهنگ وب


+ میشود اندکی بباری؟!


دلم لک زده برای چند قطره که بدانم از آسمان رسیده است و نفس بکشم و پر شوم از بارانی که همیشه به حرمت آمدنش از آسمان عجیب دوستش داشته ام...       یک خور ِ خاص !!!

نظرات 9 + ارسال نظر
رهــ گذر دوشنبه 17 شهریور 1393 ساعت 21:52

الان تو از من اجازه گرفتی آهنگتُ عوض کردی؟!
نه واقعا اجازه گرفتی؟!

شوخی می کنم، اینم خوبه

چه پست غریبانه ای
هیچ حرفی
غیر از سکوت در موردش
+
موهایی که چند تا با هم یهو...

اووووم...
نه راستش...اجازه که نگرفتم...
واسه عوض کردن آهنگی که واسه امام رضا بود یا اون ماه و ماهی؟!

البته اصا اون ماه و ماهی برای من ی چیز دیگست...یهو دیدی به سرم زد و دوباره همونو گذاشتم...

اینم دوست دارم...کلا فرمان فتحعلیان ازون دست خواننده هاس که تموم کارهاش رو دوست دارم...چون بی نهایت خوب می خونه و از همه مهم تر شعر هاش مخصوصا اون ها که در مدح حضرت علی هستن فوق العادس...

اوهومم....
منم سکوت می کنم...
فقط می گم ممنون که مث همیشه خوب خوندیش و نکاتی که بین متن گم میشن رو مث همیشه خوب می گیری

فریناز دوشنبه 17 شهریور 1393 ساعت 22:14

آخی.... یاااااااادش بخیر دریا تنهاست...
اون پرنده ها...
یادته :-D

کلا من قالب خوب تو ذهنم میمونه مخصوصا اولین ها

میتونی از بالایی بپرسی حتی


بقیه شم که بت گفتم موی سپیدو ... همون فشه

اصن فلسفیم میشی حرف قشنگ بوگو خب

واللاااا

اوهوم...
دریا تنهاست...فک کنم تو تنها کسی باشی که اون آدرس منو یادشه!!!
خوبه خوب یادمه...

و حتی اون پست بارون رو

اووووم....
بالایی جوووون میگم این قالب خوب که فریناز خانوم میگن چیه قضیش؟
شمام قالب گذاشتین که تو ذهن ایشون مونده؟

هه...یاد فشه افتادم خندم گرفت

خب حرف فلسفی اصا کلاسش به حرف تلخ زدنشه...خعلی کلاس داره
مام گفتیم یکم باکلاس باشیم
مث امروز که یکی از شاگردام برگشته بهم میگه برام شخصیت شما جالبه که با این حجاب و اینا زبان انقد بلدین و فرانسه هم بلدین
منم گفتم خو چه ربطی داره؟

آخه جدیدا قانون گذاشتن که همه حتی کادر و معلم ها حق فارسی حرف زدن با هم ندارن...بعد ماها هم که فرانسه ایم...باید یا فرانسه حرف بزنیم یا انگلیسی...خلاصه از در میریم تو حق فارسی نداریم...
یا باید فرانسه بشیم یا انگلیسی...
مام هی فخر می فروشیم فرانسه حرف می زنیم...هیش کی نمیفهمه حال میده
اینه که همه میدونن من فرانسه می خونم خیر سرم

واااالاااا

رهــ گذر سه‌شنبه 18 شهریور 1393 ساعت 23:04

آهنگ امام رضا رو نشنیدم! ماه و ماهی منظورم بود
کاشکی محسن چاوشی! نازنین گذاشته، خیلی احساس خوبی داره

آهنگ ستاره مشرقی علی اصحابی بود

حدس می زدم منظورت ماه و ماهی باشه...من خودمم خیلی دوسش دارم...و برای همینم دوباره همونو گذاشتم...

اوهوم...دیدم تو وبش...خیلی حس خوبی به منم داد

مژگان پنج‌شنبه 20 شهریور 1393 ساعت 10:45 http://banoye-ordibehesht.blogsky.com

فرمان فتحعلیان دوس دارم صداشو
یه آهنگش منو همیشه یاد تو میندازه ، میدونی کدومو میگم ، اسمش فک کنم صلح ابدی بود!
.
.
............ برای حرفایی که نوشته شد و سکوت هایی که فقط آه شد!

پشت بوم همیشه دلم پشت بوم خونه شما رو میخواست که تجربش کنم
ی جورایی هم کردم (ذوق بودا)
رشت که بودم خونه فامیل مادرهمسر دعوت بودیم ، جمعه بود و زیارت عاشورای دسته جمعی و شام که روی پشت بوم دادن
انقده ذوق کردم ، یه پشت بوم وسیع با لبه های بلند که مادرا هم خیالشون از بچه ها راحت بود و نمای خیابون و شهر تو شب و بادی که خنک بود و ماه هم که نگو ، دلربا بود و نزدیک
یاد تو بودم که چه کیفی داره خلوت کردن تو همچین جایی که میتونی به خدا نزدیکتر بشی و گفتم خوشبحال فاطمس ، حسودی هم کردم یه کوچولو حسودی خوب

فک کنم در آینده دلم بخواد بیشتر خونه این فامیل رفت و آمد کنیم ، شامم اون بالا بدن همیشه عالیه

منم صداشو دوس دارم و جز اون خواننده هایی که تموم کارهاشو دوست دارمو تموم آلبوم هاشم دارم...
دقیقا ...صلح ابدی... این آهنگ مدت های خیلی زیادی موزیک زمینه ی وبم بود...خودمم عاشق این آهنگم...

پشت بوم ِ خونه ی مارو؟
آدرس میدم پاشو بیا ببینش...

کلا من عاشق ارتفاع و رهایی ام...
اوووم چه جالب...اتفاقا مام بعضی شبا که داداشم بیاد خونمون غذا اینا رو برمی داریم میریم پشت بوم می خوریم... کلا حیاطیه برای خودش... بابام حتی حوض آب هم گذاشته

اوووووم...چقد خوب که خوش گذشته بهت...

جدی؟
اون میون یاد من بودی؟
خیلی جالب بود برام که اون میون یاد من بودی...

چه خوب...حتما باهاشون رفت و آمد کنین...البته اصا تابلو نیست بخاطر پشت بومشونه ها

ان شالله خونه ی خودت در آینده ی پشت بوم ِ گنده داشته باشه...

مژگان پنج‌شنبه 20 شهریور 1393 ساعت 10:51 http://banoye-ordibehesht.blogsky.com

یادم رفت بگم
دریا تنهاست! هیچوقت یادم نمیره ، من اونجا پیدات کردم و خیلی دوسش داشتم!
گاهی یواشکی میرم بهش سر میزنم ، نگاش میکنم فقط

واقعا ازونجا منو پیدا کردی؟!

آخه تا جایی که من یادم میاد تو از همین آدرس میومدی وبم...

واقعا تو از زمان دریا تنهاست میومدی وبم؟

خیلی برام جالب بود...

ممنون مژگان جان

مژگان پنج‌شنبه 20 شهریور 1393 ساعت 10:54 http://banoye-ordibehesht.blogsky.com

البته آدرسشو گم کردم تازگیا نرفتم
اصلا دلم خواست الان

اونجا خالیه مژگان...اصا پست نداره...
ولی آدرسش daryatanhast.blogsky.com

تقدیم به شما

مژگان شنبه 22 شهریور 1393 ساعت 10:25 http://banoye-ordibehesht.blogsky.com

همینجا بود؟
ولی یه وبلاگ بود که مرغ دریایی داشت! زمینش سفید بود
همون که پارسال یه بار توش یه پست گذاشته بودی!
پستای قبل هم بود! خودم رفته بودم
وبلاگ فقط دوتا داری؟
شاید همین وبلاگ بوده که درودیوارش عوض شده فک کردم یکی دیگه بود!!!
اینجوریم الان کم حافظه شدم.

وب فقط همینو دارم...از اولشم همین بود...فقط آدرسش همونی بود که برات نوشتم... که آدرسش رو عوض کردم...تو از اولش همین آدرس اومدی ولی بهم گفتی آرشیوم رو خوندی...برای همین هم دچار این حس شدی....

بهر حال از هر وقتی که اومدی خوش اومدی

مژگان شنبه 22 شهریور 1393 ساعت 10:37 http://banoye-ordibehesht.blogsky.com

ممنون بابت دعا بابت خونه پشت بوم گنده!
خونه خوب پیدا کنیم که بریم زندگیمونو شروع کنیم پشت بومم نداشت اشکال نداره ، من ادم قانعیم میریم خونه فامیل پشت بوم دارمون

دوستای مجازی من ببا وجود اینکه ندیدمشون اما خصوصیاتشون کاملا ملموسه و از هر کدوم یه ویژگی یا یه چیز بارز تو ذهنم پر رنگتره که یادشون میفتم.
تو هم که خیلی چیزا هست که یادت بیفتم ، نمیگم ریا نشه!

حالا اول زندگی این چیزا هست دیگه...ان شالله در آینده ی خونه ی پشت بوم گنده بخرین

لطف داری تو مژگان جان
البته منم خیلی وقتا یاد دوستام میفتم اینجا...

خیلی چیزا هست که منو یادت بندازه

مژگان دوشنبه 24 شهریور 1393 ساعت 16:36 http://banoye-ordibehesht.blogsky.com

احتمالا تو درست میگی
چون آرشیوو خوندم کامل ، فک کردم اینجوری
احساس میکنم خیییییلیییییی وقته میشناسمت

آخه مطمئنم که اون آدرس نبودی...
و یادمه که بهم گفتی آرشیو رو خوندی...

لطف داری بهم...شرمنده شدم

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.