.: سنــــــگ صبـــــورم خـــــداست :.

.: سنــــــگ صبـــــورم خـــــداست :.

اَلا بِذکر الله تَطمئن القلوب
.: سنــــــگ صبـــــورم خـــــداست :.

.: سنــــــگ صبـــــورم خـــــداست :.

اَلا بِذکر الله تَطمئن القلوب

اعتراض

هوالغریب...


حکم ِ رو کاغذ مال ِ محکمس!!!


اصلیت ِ حکم مال ِ خداس 


که ما و مَــنِــش ریخته و


گل ریزون می کنیم واسه کسی که آزاد می شه ازین چار دیواری


که همه ی دنیا چار دیواریه!!!



شنیدن ِ همین عبارت های ساده از رادیوی تاکسی برای من کافی بود که برم به سالای دور... به اون سالا که این فیلم تازه ساخته شده بود و چقدر سر و صدا داشت...


و اون فیلم که جز موندگار ترین فیلم هایی بود که تو عمرم دیدم...با این که سن زیادی هم نداشتم...


و تو تموم خلوت های نوجوونیم که با نوار کاست ِ موسیقی متن این فیلم گذشت... فیلمی که شاید از ده بار هم بیشتر دیدمش...ولی هنوز شروع فیلم همه ی بدن منو می لرزونه...


و کلی حرف که می شه زد و ترجیح می دم که نگم...




+ سلامتی سه تن
ناموس و رفیق و وطن
سلامتی سه کس
زندونی و سرباز و بی کس
...
و این هم شروع بی نهایت زیبای این فیلم... می تونید گوش بدید...



+ این روزها که میان خواب هایی عجیب دست و پا می زنم مثل همیشه به تو پناه آورده ام خدایم... پناه آورده ام که قرار شوی بر تمام ِ بی قراری های این لحظه ها... بر تمام ثانیه هایی که می خواهند از من انتقام بگیرند و من سخت تر و بی حس تر از تمام عمرم در مقابلشان ایستاده ام...


طناب ِ دلم دست توست محبوب ِ ازلی ام...


دیگر دلم مدت هاست نمی لرزد... نه از گرمایی و نه از سرمایی...


طنابش را محکم تر از همیشه بگیر که این روزها دلم بچه شده و پر از بهانه ... وقتی برای بچه شدن هایش ندارم... تنها باید به بزرگی هایم برسم... تمامش را سپرده ام به خودت...


به خودت سپرده ام و ساکت تر و سر به زیر تر و بی حس تر از همیشه زندگی را زندگی می کنم...




نظرات 6 + ارسال نظر
نازی دوشنبه 5 خرداد 1393 ساعت 22:21

الان من باید به عنوان یک دانشجوی رشته سینما خودمو عز برج پرت کنم پایین چون اصن تا حالا این فیلمو ندیدم
ولی میگردم فیلمنامه شو پیدا میکنم

خب این فیلم برای اون سال های ماجرای کوی دانشگاه و اون وقتاس...
و سر و صداها و بگیر و ببند های اون سالا...
تقریبا قدیمیه...

اتفاقا فیلم نامه و دیالوگ های فوق العاده قوی ای داره...کلا از مسعود کیمیایی می تونی حتما بخون و فیلم ببین ازش...
من سبک کاریش رو می پسندم تو فیلم سازی...

نازی دوشنبه 5 خرداد 1393 ساعت 22:22

عز=از



جالب بود... فک کنم یزدی ها از رو با کسره می گن...
درسته؟

فریناز دوشنبه 5 خرداد 1393 ساعت 23:35

اصن تا وبتو دیدم رفففففتما..... داره میشه کم کم ی سال و هنوزم باورم نمیشه.... اصن چشام پره اشک شد این قالبو دیدم دوباره الان اسم این فیلمرو هم نفمیدم بالاخره چی بود؟


کم کم داره ی سال میشه و ماه رمضون داره می رسه...

منم ایشالله تا بعد ماه رمضون می زارم باشه این قالب...سال پیش چند ماه قالب سنگ صبورم بود...

اسمش اعتراض بود دیگه فداتشم...عنوان پست هم بود...تازه من پوستر به اون گندگی از فیلم گذاشتم که روش نوشته اعتراض
فیلمی از مسعود کیمیایی

فریناز دوشنبه 5 خرداد 1393 ساعت 23:35

با گوشی نظرم میذاریما :-D

یعنی حال کن این با گوشی اومدنا و نظر دادنای من همه گیر شدا

می بینی با گوشی اومدن گاهی چقد خبس آباجی

الـــی ... سه‌شنبه 6 خرداد 1393 ساعت 19:16 http://goodlady.blogsky.com/

عیدت مبارک خانووووم

:)

به به خانوم ِ همکار

عید شمام مبارک

یک سبد سیب سه‌شنبه 6 خرداد 1393 ساعت 22:16

خط آخر

فاطمه...

بدترین حال ِ دنیاست...


---------

عیدت مبارک فاطمه جون

اوهوم...

جز بدترین هاست...

عید تو هم مبارک لیلا جان

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.