.: سنــــــگ صبـــــورم خـــــداست :.

.: سنــــــگ صبـــــورم خـــــداست :.

اَلا بِذکر الله تَطمئن القلوب
.: سنــــــگ صبـــــورم خـــــداست :.

.: سنــــــگ صبـــــورم خـــــداست :.

اَلا بِذکر الله تَطمئن القلوب

برای آقای ستاره پوش-31

هوالغریب...



سلام آقای خوبم


سلام مهدی جانم...



باز هم جمعه رسید... همان جمعه ای که از ابتدایی ترین لحظه هایش بیدار بودم و تا نیمه های شب این ترس خواب را بر چشمانم حرام کرده بود...


این جمعه ام این گونه رسید... همان جمعه ای که آنقدر قرآن خواندم تا خوابم برد و صبح با دلی آرام تر بیدار شدم و همین در این روزها به دنیایی می ارزد...


در این روزها که خستگی از سر و روی ِ من می بارد... از همان پاییزی که با سه هفته در خانه ماندن شروع شد... از همان موقع شروع شد... آرام آرام خسته شدم...


خستگی های جسمی خوب است...نشان می دهد که زحمت کشیده ای... مثل آن وقت ها که سرم از دست بچه ها سوت می کشد و خسته ام می کنند...این خستگی ها که با خواب خوب می شوند خوبند... ولی آن خستگی ها که هر چه بخوابی درمان نمی شوند چه بر سر ِ آدم که نمی آورند...


اما...


یک امــــــــــــــــــــــای بزرگ....


اما من نمی خواهم در این وضع دست و پا بزنم...


این روزها نباید این گونه بگذرد...


کسی که عشق ِ ارباب در دل دارد و هوای ِ جمعه ها دلش را قلقلک می دهد نباید این گونه باشد... برای همین هم این جمعه از خودم خجالت می کشیدم که دست ببرم و بنویسم... ولی دلم خودش شروع کرد.... بک گوشه به رسم همیشه نشستم و شروع کردم ... هر چه که دلم گقت من نوشتم...


من نمی خواهم این گونه بگذرد تمام ِ این روزهای ِ امتحان...


تمام ِ این روزها که خدا دارد وجب به وجب ِ ایمان ِ مرا امتحان می کند... وجب به وجبش را...


گویی که می خواهد هر چه که ناخالصی دارد حذف کند برای همین هم هر بار سخت تر از دفعه ی قبل می شود...


مهدی جانم...


می شود کمکم کنید؟!



این روزها نباید این گونه بگذرند... نمی خواهم این روزها تنها شادی ام گذشت ِ این روزها باشد... می خواهم اندکی بهتر بگذرد...


می خواهم اندکی فاطمه تر باشم مهدی جانم...


ولی نمی دانم چه کنم در برابر ِ تمام ناملایمات این روزهای ِ بی مهر و سرد...


نمی دانم مهدی جانم...


تنها چیزی که می دانم این است که باید به خداوند پناه ببرم... مثل ِ تمام این روزها که تمام قرآن خواندن ها می گذارد که نیفتم و نمیرم...


این روزها تنها پناهم قرآن است و گوش دادن به صدای تلاوت قرآن با صدای قاری ِ مورد علاقه ام و بستن ِ چشمانم ...


چشمانی که عجیب آرام می شوند این وقت ها...



این تنها پناه ِ این روزها و لحظه های دخترک است مهدی جانم...


تنها می دانم که در برابر ِ چگونه گذشتن این لحظه ها مسئولم...برای همین هم به خداوند پناه برده ام...خیلی حرف است که در زندگی به اینجا برسی که دعا کنی و همه چیز را به خدا واگذار کنی...


ما آدم ها خوب حرف می زنیم... خوب و قشنگ... آن قدر که خوب بلدیم عده ای را شیفته ی حرف هایمان کنیم... ولی وقتی پای ِ عمل برسد میشویم همان استثنایی که این حرف ها در موردش صدق نمی کند...


اما من نمی خواهم این گونه باشم...


این روزها ساکت تر شده ام و اغلب غرق ِ فکرم...


برای همین هم خــــــــــوب به این رسیده ام که در حرف، خیلی راحت است که بگویم واگذار کرده ام تمام ِ زندگی ام را به دست خدا...


سخت است... ایمـــــــــان می خواهد... دل می خواهد.... دل می خواهد مهدی جانم...


دل می خواهد که آنقدر ایمان داشته باشی که این گونه با خدا زندگی کنی...



ولی این روزها فرو رفته ام در خودم... تمام خودم را جمع کرده ام و در خودم فرو رفته ام... می خواهم ببینم آدم این حرف هستم یا نه؟!


آدم این ایمان هستم یا نه؟!


نمی خواهم فقط حرف هایم قشنگ باشد...



مهدی جانم...


در این روزها که هر لحظه اش سخت تر و زمستان تر می شود مانده ام بین تمام ِ لرزش های بی امان ِ دل و دستم...




یگانه مولای ِ ستاره پوشم...


به حق ِ اسمم قسم، کمکم کنید در این روزهای سرد و یخ زده که پر پر می زنم برای اندکی رهایی


می شود مهدی جانم؟!






       اَللّهُمَ عَجـِّل لِوَلیکَ الفَرَج  




+ دل می رود ز دستم صاحب دلان خدا را                      دردا که راز ِ پنهان خواهد شد آشکارا


کشتی شکسته گانیم ای باد شرطه برخیز                    باشد که بــــاز بینم دیدار آشـــــــنا را



نظرات 6 + ارسال نظر
فریناز شنبه 5 بهمن 1392 ساعت 07:11 http://delhayebarany.blogsky.com

خدا رو شکر

اینکه بالاخره بعد از این همه جمعه این یکی از وسطاش امیدوار کننده بود
امیدوارم موفق بشی و بتونی حرفاتو عملی کنی که از خدامه

واقعا خدا رو شکر...

اللهم عجل لولیک الفرج

آخ آخ که اون خستگیا اصن از تن نمی رن! راهشم می دونیم و نمی ذارن...
کلا تو قفس زندونیم!

خوشحالم که این حس رو بهت داده

منم امیدوارم که بتونم پای حرفام بمونم و فقط آدم ِ حرف نباشم و بتوتم عمل کنم...

آمین

اوهوم...اصا نمی رن...
فقط رس می کشن...

قفس...

یک سبد سیب یکشنبه 6 بهمن 1392 ساعت 20:06 http://yeksabadsib.blog.ir

سلام مهدی جان(عج)...

ترس!

دلی آرام تر...

که در این روز ها به دنیایی می ارزد...

آرام آرام خسته شدم...

خستگی های جسمی خوب است ... نشان می دهد که زحمت کشیده ای...

خستگی هایی که با خواب خوب میشنود خوبند...

ولی...

خستگی هایی که درمانی براش نیست...



اما

یک امــــــــــــای بزرگ...

این روزها نباید اینگونه بگذرد...



تمام ِ این روزها که خدا دارد وجب به وجب ِ ایمان ات را امتحان می کند...

وجب به وجب اش را...



ناخالصی...

پالایش روح...

مهدی جان(عج)...




می خواهی اندکی فاطمه تر باشی...

ولی نمیدانی چه کنی در مقابل...

در این روزهای بی مهر و سرد ...

پناه ببر به خدا...


تنها پناهت قرآن...

و

چشمانی که عجیب آرام می شوند این وقت ها...

مسئول...

وای که چه مسئولیتی رو شونه ی ما آدماست...

روی شونه ی دلمون حتا...


---

دل میخواهد تا راضی شوی به رضای خدا...

دل می خواهد که آنقدر ایمان داشته باشی کع اینگونه با خدا زندگی کنی...

...

فرو رفته ام در خود...

نمی خواهم فقط حرف هایم قشنگ باشد...



مانده ای بین تمام لرزش های بی امان ِ دست و دلت...

اینروزها...

اینروز ها که زمستان تر می شود هر روزش!


---

فاطمه ی ارباب...

چه خوب که هنوزم گاهی ازین نظرا می بینم ازت!!!

حس ِ خوبی دارن این نظرات...


ممنونم ازت لیلا...

ترجیح میدم نظراتو تو سکوت بخونم مثل همیشه...


فاطمه ی ارباب...

یک سبد سیب یکشنبه 6 بهمن 1392 ساعت 20:15 http://yeksabadsib.blog.ir

سلام...

فاطمه ی ارباب

در جوار امام آرامش بیادتم و نائب الزیاره...

سلاااام لیلا خانوم...

ای جااااااان...

چه قدر خوب... ذوق کردم

انشالله که بهت خوش بگذره....

ممنون بابت دعا...

بازم دعامون کن لیلا

سلام منم به امام رضا برسون

یک سبد سیب یکشنبه 6 بهمن 1392 ساعت 20:18 http://yeksabadsib.blog.ir

حلال کن بانو...

حلال شده ای لیلا جون

انشالله که با دست پر برگردی از پیش ِ امام رئوف

ابوعدنان سه‌شنبه 8 بهمن 1392 ساعت 21:05 http://abooadnan.blogsky.com

اللهم عجل لولیک الفرج

آمین

مژگـــان شنبه 26 بهمن 1392 ساعت 18:05 http://banoye-ordibehesht.blogsky.com/

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.