.: سنــــــگ صبـــــورم خـــــداست :.

.: سنــــــگ صبـــــورم خـــــداست :.

اَلا بِذکر الله تَطمئن القلوب
.: سنــــــگ صبـــــورم خـــــداست :.

.: سنــــــگ صبـــــورم خـــــداست :.

اَلا بِذکر الله تَطمئن القلوب

وداع ِ مهربان ترین ارباب...

هوالغریب...



یادت است گفته بودم به اوج نزدیکیم؟!

یادت است گفته بودم قصه ی کربلا هر سال غریب تر از هر سال می آید و می رود؟!


آمد...

 

بالاخره آمد...همان صبحی که میان اشک های دیشب التماس نیامدنش را می کردیم...آمد و اوح قصه ی مهربان ترین ارباب هم گذشت و رقم خورد...


همان اوجی که حتی بیانش هم جرئت می خواهد...همان جرئتی که حضرت صاحب الزمان اجازه ی بیانش را در روز عاشورا در زیارت ناحیه مقدسه داده اند...


وگرنه کدام آدمی جرئت داشت روضه ی قتلگاه بخواند؟!


کدام آدمی بود که بتواند از گودی قتلگاه بگوید و از بریده شدن سر ارباب بگوید؟


کدام آدمی بود که بتواند از حکایت انگشت و انگشتر عقیق ارباب بگوید؟!

کدام آدمی بود که بتواند از کربلا بگوید؟!


آخ که عصرهای عاشورا جان می دهم وقت خواندن ِ زیارت ناحیه مقدسه...


اگر این زیارت نبود چه کس جرئت می کرد وداع مهربان ارباب و زینب را بخواند؟!


عاشورا با تمام غربتش آمد و نماز ظهر عاشورا هم خوانده شد و حال رسیده ایم به شام غریبان ارباب...


رسیده ایم به بی رمقی ها و بی جان شدن های محض بعد از عاشورا...


رسیده ایم به بزرگ بانوی کربلا...


رسیده ایم به زینب که اگر نبود کربلا هیچ گاه کربلا نمی شد...


رسیده ایم به زینب که نامش ام المصائب است...


رسیده ایم به ملجاء درماندگان...


رسیده ایم به زینبی که مهربان ارباب در وداع آخر از او خواست که در نماز شب اش او را دعا کند...


و حال من امسال آنقدر نگاهم که اگر بخواهم بگویم می شود کتاب ها...میشود بغض ها و فریاد هایی که گوش ها را کر خواهد کرد...


می شود داغ هایی که می سوراند و به آتش می کشد....


می سوزاند...باور کن که می سوزاند...حتی اگر هوا اصلا به عاشورا شبیه نباشد...


حتی اگر آسمان هم روز عاشورا اشک بریزد....و نمی دانی همین باران در روز عاشورا چقدر درد داشت....و چقدر خوب که آسمان تنها چند قطره بارید...


نمی دانی چقدر درد دارد نماز عاشورا در زیر باران خواندن...حتی اگر به قدر خیس شدن چادر ها باشد...


آخ که امسال تنها نگاهم و لبریز از سکوت...تنها می بارم...می بارم...می بارم...کلمه نمی شوم....


امسال تنها اشکم و نگاه...


اگر کلمه شوم یک ساعتش برای به آتش کشیدن کافیست...


اگر کلمه شوم آنچنان می بارم که شاید تمام شوم...


آخ که اگر کلمه شوم ....


آخ که اگر کلمه شوم همان دیشب و شب عاشورا و همان پشت بام تنهایی هایم و تمام آن حالم کافیست برای تمام شدن فاطمه...


ولی تمامش را همین امشب روانه ی آسمان کردم....


من تمام ِ تاسوعا و عاشورای امسالم را روانه ی آسمان کردم...تمامش را ...




مهربان اربابم...


                             ارباب ِ دل ِ دیوانه ام


                                                        ارباب ِ دل ِ گرفته ام


                                                                                          ارباب ِ دل ِ بی قرارم



میشود دل ِ دیوانه ام تا همیشه ی زنده بودنش این دیوانه شدن ها سهمش باشد؟!




+ نمیشه باورم که وقت ِ رفتنه

تموم ِ این سفر بارش رو شونه ی منه


 


* تونستین حتما بهش گوش بدین...

التماس دعا دوستان...

نظرات 6 + ارسال نظر
فاطمه پنج‌شنبه 23 آبان 1392 ساعت 20:35 http://malakoot2013.blogsky.com/

سلام دوست من سایت خوبی داری.
لینک آهنگ پخش شده در سایتت رو برام میزاری؟
ممنونت میشم.

سلام
ممنونم...
باشه ...فقط مداحی که زمینه ی وبه رو میخوای یا مداحی ای که توی پست پخش میشد؟

فریناز جمعه 24 آبان 1392 ساعت 10:21 http://delhayebarany.blogsky.com

ینی شاید باورت نشه! ولی همیشه هر آهنگ یا مداحی از اینجا شنیدم اینجوری شدم
که چرا هیچ وخ این آهنگ و مداحی های قشنگ و به جا به پستم نمی خورن

جدی که حرف نداره سلیقه ی شنیداریتا

قبول باشه تمومه این روزات فاطمم
تمومش
تمومه تاسوعا عاشورا و محرم و قبل و بعدش

حالا می فهمم چرا همش می نویسی هوالغریب....

ممنونم فرینازم...

با من بودی؟
خب من ذوق کردم الان...

این روزای توام قبول باشه فریناز کربلایی من...


اوهوم...چه خوب که فقط خودت می دونی چرا همش می نویسم هو الغریب...
این خیلی خوبه که فقط تو می دونی همه چیو...

فریناز جمعه 24 آبان 1392 ساعت 10:22 http://delhayebarany.blogsky.com

چقدر خوبه این...

این دم آخری
چقدر
شبیه مادری...

اوهوم...

خیلی خوبه...
تو راه نجف به کربلا این مداحی نمی دونی با من چه کرد ...

ادامه داره ...این فقط یه بخشش بود...
بخوای بهت میدم کاملشو فرینازم...

فریناز شنبه 25 آبان 1392 ساعت 13:54 http://delhayebarany.blogsky.com

اوهوم
سرت خلوت شد بم بدش

مررررررررررررررررسی

اصن یه بووووس گنده

چشم بانووووووووووو

شما جووووون بخواه

بوس گنده هم که می دونی دوس می دارم

ولی خب جواب هم داره ها...
گفته باشم

کلا بی پاسخ نمی باشد هیچ چیز

مژگان شنبه 25 آبان 1392 ساعت 16:02 http://banoye-ordibehesht.blogsky.com

امسال عاشورا اتفاقا از شب قبل تا بعدازظهرش یکریز بارید!
تا بحال هیچوقت یادم نیست که عاشورا بارون بیاد، همیشه هرچه قدر شبش هوا بارونی باشه صبح عاشورا هوا خوب بود و ما همراه هیئت ها تا گلزار پیاده میرفتیم و بعد از اذان و نماز همه دسته و تکیه و هیئت های عزادارای برمیگشتن! اما امسال بارون اومد تا غروب شام غریبان.
شام غریبان ما هر سال شمع بدست تو کوچه ها همراه هیئت میریم و بر در خونه شهدا و درگذشتگان شمع روشن میزاریم و چقدر غمگینانس فکر کردن به حال زینب که غریب مونده و تنها با اهل بیت برادرش و باید قوی باشه چون مادرش محکم باشه تا کربلا کربلا بمونه!
آه ...

منم مداحی رو میخواما
راستی این آهنگا تو سیستم من نمیخونه اصن

اینجا ولی نبارید...

اصلا طاقت نداشتم که بباره وچقدر خوب که نبارید...همون چند قطره وقت تماز ظهر عاشورا داشت منو دق میداد...

شام غریبان...
شام غریبان سال قبلمو خیلی دوست داشتم که مشهد بودیم و میون یک عالمه شمع ...

چشم...آپلودش می کنم لینکش رو میزارم براتون ...

نخوندنش هم احتمالا به این دلیله که مرورگرت فلش پلیرش آیدیت نیست...اگر با فایر فاکس میای بزار به روز بشه و اگرم با اکسپلورر بازم تو تنظیماتش بزار کلا پلوگین های مرورگرت به روز بشن...

چون این فلش پلیری که باهاش کد میسازم به روز ترینشه...برای همین هم باید پلوگینت به روز باشه تا بخونه برات...

مژگان دوشنبه 27 آبان 1392 ساعت 12:10 http://banoye-ordibehesht.blogsky.com

من با کروم پلاس میام

اونم فرقی نداره مژگان
تو تنظیماتش پلوگین هاشو بزار آپدیت بشه...درست میشه خودش

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.