.: سنــــــگ صبـــــورم خـــــداست :.

.: سنــــــگ صبـــــورم خـــــداست :.

اَلا بِذکر الله تَطمئن القلوب
.: سنــــــگ صبـــــورم خـــــداست :.

.: سنــــــگ صبـــــورم خـــــداست :.

اَلا بِذکر الله تَطمئن القلوب

ماهی دلتنگ...

هوالغریب....



ماهی کوچک دلش تنگ بود...انگار خودش هم فهمیده بود که آخرین نفس هایش را می کشد...به کنج آکواریوم رفته بود و دیگر هیچ چیز او را سر ِ ذوق نمی آورد...حتی صدای انگشتر صاحبش که ندای همیشگی او بود برای غذا خوردنش...

انگار تصمیم گرفته بود بمیرد...از همه فاصله گرفته بود و تمام مدت سرش به سنگ های کف آکواریوم بود...

اما تو نبابد بمیری کوچک ِ سرخم...



تو هفت سال ِ تمام شاهد لحظه به لحظه ی تمام خلوت های من بوده ای...


خیلی وقت ها برایت حرف زدم...تو خیلی از رازهای فاطمه را شنیده ای حتی اگر هیچ کدام را نفهمیده باشی...



اما گوشش بدهکار ِ این حرف ها نبود...انگار هوس ِ دریا به جانش افتاده بود...


برای همین هم تصمیم به مردن گرفته بود...


آکواریوم ِ من برایش قفس شده بود شاید...انگار دیگر جایش نمیشد در این آکواریوم...


برای همین هم مرد...




مُرد تا به دریا برسد...






+ این هم عکس ماهی کوچکم که دیشب مرد...

عذر تقصیر  بابت کم بودن این روزهام...کمی درگیر بودم ...شرمنده...

سبز باشید...


+ ماهی ِ دلتنگ....حمید حامی

نظرات 23 + ارسال نظر
کردوان دانلود سه‌شنبه 29 مرداد 1392 ساعت 22:16 http://mahdizarei30.blogsky.com

سلام. خوبی
لطفا به وبلاگ من سر بزنید
وبه دوستان خود معرفی کنید
ما که وبلاگ داریم چه چیزی مون از سایت ها کم تر آن ها بازی و نرم افزار های خوب می برند ولی ما نه ما از جای دیگر کپی می گیریم یا از کامپیوتر به وبلاگ می بریم نمی دونم یاس دانلود و ایرانیان دانلود چیکار می کنند که تا یک برنامه یا بازی می برند درسایت خودشون یک دفعه نگاه می کنی که 2 تا نظر داره ما وبلاگی ها هم باید دست به دست هم بدهیم و وبلاگ هایمان به دوستان و آشنایان معرفی کنیم تا به وبلاگمان سر بزنند ونظر بدهند ودانلود کنند پس شعار ما چیست؟ ما وبلاگی ها دست به دست هم می دهیم تا از سایت ها بهتر وبهتر بشویم.
حالا حاضرید که به دوستانمان خبر بدهیم اگر حاضر من را خبر کنید؟
پس یادتون نره وبلاگ من را به دوستان وآشنایان خود معرفی کنید.

سلام

فریناز سه‌شنبه 29 مرداد 1392 ساعت 22:18

چقد خوشگل بوده
اصن دیدمش دلم کباب شد...


خدا رحمتش کنه...

رسم ماهی بودنو خوب به جا آورده...
هفت سال خودشو پر کرد از تو و رفت تا این هفت سالتو برسونه به دریا...

اوهوم...
خیلی خوشگل بود...تو که دیده بودیش فسقلی:دی

دیدی چقد تپل مپلی بود...

اوهوم...خوب به جا آورد...خیلی خوب...
دیشب وقتی مرد تا دو نصفه شب با بقیه ماهیام حرف زدم...

کاش یه روز منم به دریا برسم...
کاش برسم...

محمد سه‌شنبه 29 مرداد 1392 ساعت 22:18 http://tathira.com/khatmquran.aspx

سلام
اگه دوست داشتی تو ختم گروهی قرآن شما هم سهمی داشته باشی می تونی اسکریپت ختم گروهی قرآن رو توی سایتت بزاری.
لینک اسکریپت: http://tathira.com/khatmquran.aspx
یاعلی

سلام...

فریناز سه‌شنبه 29 مرداد 1392 ساعت 22:40

جمله آخرتو دیگه نگیا!!!
هیییییییییییییییییییس!!!!

چشم...
نمیگم...خب دعوام نکن...

امشب یخده دلم گرفته بزار به حساب همین

فریناز سه‌شنبه 29 مرداد 1392 ساعت 22:42

اوهوم
خوشگل بود
همشون خوشگلن
ولی ماهیت خوشگلتر بود

باز عوض شد:دی

این بار بازم گوش بده

قابل شما رو هم اصا نداره فرینازم

بعله

فهیمه سه‌شنبه 29 مرداد 1392 ساعت 22:42

سلام بانو
چه ماهی خوشگلی! انگار زوم کرده رو تو و داره با تعجب نگات میکنه.
خدا رحمتش کنه.
دریایی شد. خوش به حالش. حرفای تورو هم با خودش برد.
خاستم بگم جاش خالی نباشه دیدم این چه حرفیه! مگه میشه جاش خالی نباشه. جای خالی همه دورها همه رفته ها همه گمشده ها همه ..... حس میشه معلومه پیداست از ذهن پاک نمیشه.
از ذهن پاک نمیشه فاطمه
التماس دعا

سلام فهمیه بانو

اوهوم...خیلی خوشگل بود...
دقیقا...اون شبی که این عکس رو ازش گرفتم یادمه...
یادش بخیر...

آره...هفت سال منو با خودش برد...هفت سال حرفا و خلوتی که از من دیده بود...
بارها تو متن هام نوشتم که این ماهیا تنها شاهدای زنده ی خلوت منن...

جاش که خالیه..اون قدر که شاید آکواریومم رو کلا جمع کنم...

محتاجم به دعا خانوم...

آنلاین فرم سه‌شنبه 29 مرداد 1392 ساعت 23:04 http://www.onlineforms.ir

سلام من مهرتاش هستم مدیر و طراح سایت آنلاین فرم
دیدم خیلیا نیاز دارند واسه بلاگ هاشون فرم های آنلاین بسازند برای ارتباط با مخاطب، فروش ، سفارش ، نظر سنجی و ... هر چی بخاند
اومدم یه سایت زدم کارتونو راه بندازم. که خیلی راحت با سلیقه خودتون فرم آنلاین بسازید تند و تند.
نه برنامه نویسی میخاد نه قالبسازی نه سایت نه هاست. همه چی تو خودش هست. (پلن رایگان هم داره :) )
این نرم افزار که امسال راه اندازی شده "سامانه فرم ساز تحت وب" نام داره و میتونید در آدرس
http://www.onlineforms.ir
ببینید و به رایگان عضو شوید و فرم هاتون رو بسازید
اینم یکسری نمونه فرم که با اون ساختم

نمونه فرم نظر سنجی همایش : http://onlineforms.ir/Forms/samples/16
فرم نظر سنجی محصولات کارخانه : http://onlineforms.ir/Forms/samples/18
فرم تقاضای مرخصی : http://onlineforms.ir/Forms/samples/17
نمونه فرم استخدام : http://onlineforms.ir/Forms/samples/15
فرم رضایت مشتری : http://onlineforms.ir/Forms/samples/19

فیلم آموزشی ساخت فرم:
http://www.aparat.com/v/WxvD2

امیدوارم برای همه مفید باشه

سلام

آنلاین فرم سه‌شنبه 29 مرداد 1392 ساعت 23:05 http://www.onlineforms.ir

سلام من مهرتاش هستم مدیر و طراح سایت آنلاین فرم
دیدم خیلیا نیاز دارند واسه بلاگ هاشون فرم های آنلاین بسازند برای ارتباط با مخاطب، فروش ، سفارش ، نظر سنجی و ... هر چی بخاند
اومدم یه سایت زدم کارتونو راه بندازم. که خیلی راحت با سلیقه خودتون فرم آنلاین بسازید تند و تند.
نه برنامه نویسی میخاد نه قالبسازی نه سایت نه هاست. همه چی تو خودش هست. (پلن رایگان هم داره :) )
این نرم افزار که امسال راه اندازی شده "سامانه فرم ساز تحت وب" نام داره و میتونید در آدرس
http://www.onlineforms.ir
ببینید و به رایگان عضو شوید و فرم هاتون رو بسازید
اینم یکسری نمونه فرم که با اون ساختم

نمونه فرم نظر سنجی همایش : http://onlineforms.ir/Forms/samples/16
فرم نظر سنجی محصولات کارخانه : http://onlineforms.ir/Forms/samples/18
فرم تقاضای مرخصی : http://onlineforms.ir/Forms/samples/17
نمونه فرم استخدام : http://onlineforms.ir/Forms/samples/15
فرم رضایت مشتری : http://onlineforms.ir/Forms/samples/19

فیلم آموزشی ساخت فرم:
http://www.aparat.com/v/WxvD2

امیدوارم برای همه مفید باشه

بازم سلام...

یه سوال...مهرتاش اسم مرده یا زن؟

برام سوال شد یه لحظه...
اسمش ایرانیه ...ولی خب زنونست یا مردونه...

بی زحمت اگه کسی می دونه به من بگه...برام جالبه بدونم

نازی سه‌شنبه 29 مرداد 1392 ساعت 23:44

تو هم که مثل من ماهی قرمز کوچولو داشتی
منم یه ماهی کوچولوی قرمز داشتم اما هفت سال نموند...کمتر از دو سال
اونم چند وقت پیش مرد و کلی واسش گریه کردم
خدا ماهی تو رو هم رحمت کنه
منم دلم کباب شد

این ازین ماهی قرمزای سفره عید نبود...

این طوطی ماهی بود...وقتی خریدمش بچه بود ...وقتی هم که مرد دیگه بزرگ شده بود حسابی...

واسش فقط دیشب گریه کردم...ولی امشب اشکام واسه چیز دیگست

ممنون مهرناز جون

نازی چهارشنبه 30 مرداد 1392 ساعت 00:05

ماهی منم ماهی عید نبود
ماهی منو داییم واسم گرفته بود...چون داییم عاشق ماهیه و یه آکواریوم بزرگ داره و کلی ماهی توش هست...
ماهی من مریض شد فاطمه
بدن صافش خم شده بود و شده بود نود درجه ا...دمش داشت میومد رو سرش انگار...دیگه آخرش دووم نیوورد و مرد...

کلا نمیتونم گریه کسیو ببینم...اصلا نمیتونم...
امیدوارم واسه هرچی که گریه میکنی زودِ زود اشکات تموم بشه و دیگه گریه نکنی و لبخند بزنی عزیزم

منم تو اتاقم یه اکواریوم تقریبا بزرگ دارم...توش کلی ماهی هست...ولی خب این یکی که مرد رو خیلی دوست داشتم...

کلا من ماهیا رو خیلی دوست دارم...تازه انقده دوست دارم یه روزی یه آکواریوم بزرگ ماهیای آب شور داشته باشم...

این ماهیا آب شیرینن...ماهیای اقیانوسی بی نظیرن مهرناز...
کلا من تخصص دارم در زمینه ی ماهی شناسی:دی

یه محلول هست ...باید میریختی تو آبش احتمال داشت خوب بشه...
احتمالا سکته کرده بوده ماهیت...
باید جداش می کردی و بهش می رسیدی...

ولی خب ماهی من دیگه کارش ازین حرفا گذشته بود...عمرش سر اومده بود...

ممنون خانووومی...

من همیشه می خندم...اشکام همیشه یواشکی ین...

نازی چهارشنبه 30 مرداد 1392 ساعت 00:33

اشکای شبونه همیشه یواشکین خانووووم
ما خودمون تجربه داریم بله
اتفاقا دایی منم یه مدت ماهی آب شور داشت اما خرجشونو میگفت بالاست...
من که اسماشونو نمیدونم اما یه ماهی نسبتا بزرگ داشت که داییم باید یه ماهی های کوچولو رو براش میگرفت که بخورتشون
اصن من دلم یه حالی میشد نیگا میکردما...
آکواریوم داییم بزرگه و پررررر از ماهی...اصن یکی وارد خونه مامان بزرگم اینا میشه اول میره سراغ آکواریوم
دیگه فک کنم بسه شب زنده داری
فعلا همزاد خانومی من

بعله...دقیقا همین طور همزاد خانومیه باتجربه

آروم و بی صدا ولی پر از حرفن این اشکای یواشکی...


آره بابا...خیلی یم خرجش بالاست...واسه همین گفتم دوست دارم در آینده داشته باشم دیگه...الان که توانشو ندارم

آره...اون ماهیا گوشت خوارن...چون ماهی اقیانوسین و باید محیط زندگی رو جوری براشون فراهم کنی که غریزشون بهم نخوره...اون ماهی تو غریزشه که ماهیای دیگه رو بخوره نباید غریزش رو بهم زد...چون میشه ظلم در حق موجوده زنده ی خدا...

کلا نظره شخصیم اینه که اگه موجود زنده ای رو نگه می دارم شرایط رو طبق عریزش فراهم کنم که اذیت نشه...گناه دارن طفلیا

باید دقیقا شرایط رو عین اقیانوس کنی براشون...واسه همینم هست که سخته نگهداریشون و البته بسیار پر هزینه...


خونه ی مام همین طوره...کسایی که می دونن من آکواریوم دارم و دوست دارن وقتی میان از در که وارد میشن می پیچن سمت اتاق من

مراقب خودت و این لحظه های نابی که داری میگذرونی باش همزاد خانومی

تو لحظه های نابت اگه میشه دعام کن مهرناز...
خیلی...

مژگان چهارشنبه 30 مرداد 1392 ساعت 09:53 http://banoye-ordibehesht.blogsky.com/


آخی ، چقدر خوشگل بود.

چقدر خوب گفتی فاطمه
هوس دریا به جانش افتاده بود
که دیگر اکواریوم برایش کوچک شده بود
و شاید کاری که باید در این 7 سال انجام میداد ، داده و رفته!!!
چکارش کردی ماهی رو؟
ما یه جوجه داشتیم که ازین رنگیا بود، خواهرم خیلی دوسش داشت ، همیشه تو دستش نگه میداشت می خوابید.
خلاصه بدجور بهش عادت کرده بودیم . بزرگ شد و از آب و گل در اومده بود که مریض شد و ...مُرد.
آجیم خیلی غصه خورد و منم.دیگه هم جوجه نخریدیم. الان هم زیر خروارها خاکه تو باغچه.
بدیه ماجرا اینجاست که تو شاهد زجر کشیدن و مریضیش هستی و تهش میدونی که میمیره ولی نمیتونی کاری براش بکنی.

این رفتن ها هم جزیی از زندگیه . به ما یادآوری میکنه که به هرچی دل ببندی ازت گرفته میشه چون هیچ چیز موندنی نیست...

یه چیزی بگم حالا روحیت شاد شه ، این جوجه حنایی ما وقتی کوچیکتر بود من می ترسیدم تو دستم بگیرمش . استخوناش و قلبش توی دستم بود یه جوری میشدم . واسه همین همیشه با یه پارچه میگرفتم تو دستم
بعد طبق عادت خودشو میزد به خواب .
گاهی وقتا هم تو خونه ولش میکردم و هر جا میرفتم می اومد و تازه یاد گرفته بود که از آشپزخونه تا کف سالن که چند سانتیمتر بود رو بپره که پرواز کرد به آسمون.
امیدوارم همیشه خوب باشی هرچند کم باشی! :*

آره...خیلی خوشگل بود...

اصا شنا می کرد دلبری می کرد...

اوهوم...این روزای آخر همش یه گوشه بود و منم هیچ کاری از دستم بر نمیومد...دقیقا سختیش همینیه که گفتی...این که جلو چشمت جون بده و تو هیچ کاری نتونی بکنی براش...

نمی دونی اون چند ساعت چقدر سخت گذشت بهم...
دهن کوچولوش رو با بی جونی تموم تکون می داد که نفسای آخرو بکشه...

خیلی خیلی دردناک بود...فرداشم امتحان داشتم...خلاصه که سوختیم قشنگ

راستش من هر وقت یه حیوونی داشتم و مرده می رفتم خاکش می کردم..
ولی این یکی رو حتی طاقت نداشتم از آب درش بیارم...آخر شب رفتم بابامو از خواب بیدار کردم اومد درش آورد و بابامم چون می دونست دوسش دارم بردش...نمی دونم چیکارش کرد...

حتی طاقت اینم ندارم که بپرسم ازش چیکارش کرده...


ای جاااااان...

اصا من عشق مرغ و خروس و اینام

من حتی از تخم بیرون اومدن جوجه هارو هم دیدم اون وقت اگه ببینیشون چی میگی دیگه....انقد فسقلین که فک می کنی اگه بهشون دست بزنی له میشن...

ولی وقتی تو دستت می گیریشون ضربان قلبشون دست آدمو قلقلک میده...

کلا بزار من حرفی نزنم از علاقم به مرغ و خروسا...

خلاصه که حرفات برام قابل درکه...
باحال پرواز می کنن مرغا...

ممنوم بانو...

لطف داری بهم خیلی مژگان عزیز

لیلیا چهارشنبه 30 مرداد 1392 ساعت 11:14

مرد...

اوهوم...

خوشبحالش...


سلام بانو....

از دست تو با این حرفا...

زبونم مو در آورد دختر...

ازین حرفا نزن انقد...

سلام بانو...

دل نوشته چهارشنبه 30 مرداد 1392 ساعت 13:38 http://fun-thing.blogsky.com

سلام فاطمه

آخی خدا رحمتش کنه...

من هیچ وقت نگهدارنده خوبی برا ماهی ها نبودم نمی دونم چرا همشون می میرن

سلام سمانه خانوم گل...

ممنونم بانو...

اتفاقا من برعکس خیلی خوب نگهشون داشتم و انقدم بهشون میرسم که حد نداره...

البته بماند که ماهی نگه داشتن فقط علاقه می خواد ...فقط علاقه...

وگرنه سخته تمیز کاریاش..

ایشالله که این بار زنده بمونن ماهیات..تو که خودت تو منبع ماهی اینا زندگی می کنی...

نگین چهارشنبه 30 مرداد 1392 ساعت 19:01

بالاخره لود شد وبت..

خوشگل بوده ماهیت..

اون شب هم مشکلی نداشت نگین...من تموم تنظیمات رو چک کردم...

ولی ممنون که اومدی...

خوشگل بود ولی تموم شد...
...

نازنین پنج‌شنبه 31 مرداد 1392 ساعت 01:15

چه ماهی قشنگی بوده
خوبیش اینِ که ماهیا مثه آدما نیستن بعد از مرگشون نگران این باشیم که جای بدتری برن
قطعا جایی که میرن بهتر و قشنگترِ

انشاله بقیه ماهیات صحیح و سالم باشن در کنار صاحبشون : ))

اوهوم خیلی قشنگ بود...

آره...اینجوریم میشه بهش نگاه کرد...

ولی خب در این مورد سقراط حرف خیلی خوبی میزنه...وقتی می خواستن از زندان فراریش بدن که نکشنش فرار نمیکنه و میگه که تا حالا هیچ کدوم از آدمایی که مردن نیومدن بگن اون دنیا بد بود و این حرفا...

شاید اونجا جای بهتری باشه از اینجا...واسه همینم قبول نمیکنه که فرار کنه و می کشنش...


ممنونم بانو...
شاید بفروشمشون ولی...

ایشالله توام همیشه بخندی از ته دلت و خوب باشی...

فریناز پنج‌شنبه 31 مرداد 1392 ساعت 06:13

صب ِ اول ِ صبی اومدیم ببینیم کسی بمون صبونه اینا می ده آیا؟

پاشو تمبل
چقد می خوابی؟

صبونه که قابل شما رو نداره خانوووووووووم خانوما...

اصا شام و ناهارم میدیم تازه...

بعله...خلاصه که شما بیا ما همه چی میدیم


آخه قربونت برم الهی تو که می بینی خودت من این چند روزه خواب ندارم...
همش بیدارم...

یادته یه بار خیلی وقت پیشا بهم گفتی چرا هر وقته شبانه روز من اس میدم تو بیداری جواب میدی؟

الان همون جوری شدم دوباره

تازشم به روت اصا نمیارم که خودت این روزا همش خوابیا

فریناز پنج‌شنبه 31 مرداد 1392 ساعت 11:25

صلح ابدی............
.......................................
.................................................
............................................................



بگم منو بردی تا 89؟

اوهوم
تا همون روزا...

یادت اومد؟؟؟؟؟؟؟؟



با اسم وبتم بود وقتی دی الش میکردی...


تو ساحل آرومی
من موج پریشونم
راز دل دریا رو
می دونی و می دونم...


چقد سه سال پیش همه چی فرق داشت...

چقد 89 رو هنوزم دوس دارم

صلح ابدی...
........
....



هیچ کی جز خودت نمی تونست بفهمه که چرا این آهنگو گذاشتم...
هیچ کس...

مگه میشه یادم بره اون روزا رو؟!!!

اوهوم...خیلی فرق داشت...همه چیز فرق داشت...


و تو خوب تموم این تاب خوردن ها رو دیدی که به اینجا رسید همه چی...

قربون خدا برم که اینقدر همه چیز رو خوب می چرخونه...


من عطر خوش عشقو از باغ تو بوییدم
اون یاس بهاری رو از شاخه ی تو چیدم
تو معبد چشم تو من شمع شب افروزم

تا لحظه ی دیدارت می سازمو می سوزم
می سازمو می سوزم...
می سازمو می سوزم...


و من چقدر با تو حرف دارم در این مورد...

هانیه پنج‌شنبه 31 مرداد 1392 ساعت 13:58 http://http://roozhayedabirestan.blogsky.com/

سلام دخترخاله تسلیت صمیمانه منو بابت فوت ماهی کوچولوت بپذیر میشه بدیش به من تا تشریحش کنمالبته شوخی کردم خوش به حالش که مرد از این دنیا راحت شد

به به سلام دختر خاله ی دکتر آینده

سلامت باشی...
دفعه ی آخرت بود اسم تشریح آوردی جلو منا:دی

من موندم این پزشکی چی چی داره که تو دوسش داری!!

هرچند بماند که بچه که بودم عشق دکتر شدن بودم اونم چه تخصص هایی

مردن مگه بچه بازیه دختر؟

می دونی که آبچی فاطمت از من حرف شنوی داره وقتی بهش گفتم تک تک موهاتو بکشه اون وقت آدم میشی که تو این سن و سال ازین حرفا نزنی....

اوووووووووووووووووو زندگی انقدر سخت تر بشه که غم کنکور فقط یه نقطه ی خیلی خیلی خیلی خیلی کوچیکشه...

واسا زندگی هنوز خیلی چیزا داره واست رو کنه خانوم دکتر

تو تازه اوله راهی دختر...

مژگان پنج‌شنبه 31 مرداد 1392 ساعت 17:13 http://banoye-ordibehesht.blogsky.com/

راستی آهنگت خیلی قشنگه
کلا من صدای فرمان فتحعلیان رو خیلی دوست دارم.
صداش برام عرفانیه! آرامش میده بهم

ممنون...

منم صداشو خیلی دوست دارم...تنها خواننده ای هم هست که آهنگ به درد نخور نداره...

یکی از یکی قشنگ تر و تنها خواننده ای که اینقدر زیبا در مدح حضرت علی(ع) آهنگ های بی نظیری خونده...

صداش به منم آرامش میده...راس میگی یه جور فضای عرفانی داره...

محمدرضا جمعه 1 شهریور 1392 ساعت 22:38

سلام
خانواده محترم پشت بامیان زاده اصل ورامین زاده ویروس شناس
ضمن عرض تسیلیت به مناسبت درگذشت جوان ناکام ماهی گلی آکواریوم زی دریادوست دار، برای شما صبر و تحمل و دل زدگی از زرق و برق دنیا برای این ماهی هم همنشینی با ماهیان بهشت مسئلت داریم.
اصلا دعا می کنم تو بهشت بیاد تو یکی از رودهای زلال اونجا با هم دیگه خوش باشید دوباره.
اصا حال کن چه دعایی کردما

سلام...

میگم همچین جوری تسلیت گفتی که فک کردم داری مردن خودمو تسلیت می گی!!

جوون ناکام فاطمه

آره...دعات خیلی قشنگ بود ولی به شرطی این که بهشتی باشم که خب

محمدرضا جمعه 1 شهریور 1392 ساعت 22:39

تسیلیت هم نوعی سوتی تایپی می باشد

ما عاقلیم

مژگان شنبه 2 شهریور 1392 ساعت 11:39 http://banoye-ordibehesht.blogsky.com/

سلام دوباره
اره آهنگا فرمان فتحعلیان خیلی قشنگن و بدون عیب
اصلا من با آهنگ باباحیدر طرفدارش شدم
من مست مستم ، باباحیدر مدد
من حق پرستم ، بابا حیدر مدد...

سلام
منم تموم آهنگاش رو دوست دارم...

آره...اون آهنگش و کلا اون آلبومش که اسمش راه عشقه خیلی قشنگه...
هرچند تموم آلبوم هاش محشره...

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.