.: سنــــــگ صبـــــورم خـــــداست :.

.: سنــــــگ صبـــــورم خـــــداست :.

اَلا بِذکر الله تَطمئن القلوب
.: سنــــــگ صبـــــورم خـــــداست :.

.: سنــــــگ صبـــــورم خـــــداست :.

اَلا بِذکر الله تَطمئن القلوب

بازگشت زمستون من....

هوالغریب...


زمستان برگشت....


به همین سادگی...


بعد از نفس کشیدن زمین و زنده شدنش باز زمستان نجیب من با نجابت همیشگیش آمد و مهمانمان شد...


عاشق نجابت زمستانم....نجابتی که فقط برازنده ی این فصل است و بس...


امروز ساعت ها در برف گذشت...ساعت ها در برف راه رفتم و راه رفتم تنهایی...


و راه رفتن بین تمام آن سپیدی که داشت با نجابت خاص خودش تمام زشتی های دنیایم را سپید می کرد و من  تنها به تو فکر می کردم...


به تو...








+من این صبرو مدیون لبخندتم....