ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
هوالغریب....
خیلی وقت است که دیگر آخر نمایشنامه ها خوب نیست...دیگر ته قصه آدم بدها نمی میرند...زنده می مانند و تا می توانند جان می گیرند..اینجا همه چیز برعکس است...آخر اینجا همه از دین تنها لافش را یاد گرفته اند...یاد گرفته اند که حرف خوب بزنند...انگار متنی را حفظ کرده اند...اینجا حتی خدا هم غریب مانده...اینجا هیچ چیز عوض نمیشود...اینجا سیاست یعنی همه چیز خودت را بسازی حتی اگر به قیمت کشتن باشد...
اینجا دیگر مردان غیرت ندارند...زیرا غیرتشان را لولو برده است...همان مثل معروفی که رئیس جمهور محترممان هم از آن استفاده می کند...آخر رئیس جمهور که عفت کلام لازم ندارد...
این چیزها برای غصه هاست...همان قصه ها که وقتی بچه بودم از رادیو گوش می دادم...از برنامه شب بخیر کوچولو...از آن فصه ها که تهش تمام آدم بدها می مردند و دنیا گلستان می شد...
رئیس جمهور عفت کلام لازم ندارد که هیچ بلکه باید در مقابل گرانی و فقر مردم بگوید که برویم از محل آن ها خرید کنیم...
اینجا تاریک است...سیاه است...
اینجا حتی با امام زمان هم سیاست می شود...در جلساتشان برای ایشان صندلی خالی می گذارند...آخر یادتان که نرفته اگر می توانستند علی اشان را هم معصوم اعلام می کردند...این ها نه مسلمانند و نه کافر...
ولی کافر بودن شرف دارد به این گونه بد نام کردن دینی که کامل ترین است...بد نام کردن دینی که اسلام است...
اینجا آخر قصه تنها برای آن هایی خوب است که مثل آن ها باشد...علی اشان را معصوم بداند...
اما....
اما من این قصه و پایانش را نمی خواهم...
شاید این حق به این زودی ها گرفتنی نباشد...شاید خیلی حرف ها گفتنی نباشد...شاید نشود با دست خالی و تنها تغیرشان داد...اما اینجا سکوت نمی کنم...
زیرا اینجا سکوت یعنی رضایت...
خدای من بزرگ تر از این حرف هاست که حق ما را نگیرد...
اینجا کسی آرام نیست... کسی معنی آرامش را نمی فهمد... یا توهم زده اند آرامش دارند... یا محکومند به آرامش... یا آرامش از روی مصلحت دارند یا....
اینجا سکوت سنگینی برپاست میان همهمه آدم ها چون هر حرفی آنقدر ارزش ندارد که سکوت را بشکند... پس بیایید یا سکوت کنیم یا سکوت شکن باشیم...
چرا سالهاست که طعم تملق را زیر دهان مزه مزه میکنیم و مفتخریم به این که ...
چه زیبا
مرسی از حضورتون...
زیبا گفتید...
ولی پر از درده این حرفا
اینجا همه جا خدا هست اما سایه حیوانیت آدم نماها همه جا را تاریک کرده است
مرسی از حضورت
اینجا حتی خدا هم غریب مونده
چه خوب گفتی بانو
دلم گرفته بود
حرفات به دلم نشست
مثل همیشه...
التماس دعا دارم بانو
مرسی بانو از حضورت
اینجا حتی خدا هم غریب مونده...
محتاجم به دعاهای خوبت
خدا بزرگ و یکتاست ،یکتا ،یکتا ، یکتاست. اگر هممون معنی این یک کلمه رو بفهمیم همه چیز حل میشه.
درسته دوس حون
ولی نکته سره همین نفهمیدنست دیگه!!
سادستا ولی...
خیلی زیبا بود
موفق باشی. بابت لینک آهنگ هم ازت ممنونم مهربان بانو
مرسی بانو
قابلی نداشت بانو
وقتی سکوت باشه
وقتی که این بی عرضگی برای گرفتن حق اسمش میشه صبر بهتر از این در نمیاد
زیبا بود و پر درد
دلنشین بود و پر سوز
ممنون مهربان
ولی همیشه سکوت از سره بی عرضگی نیست غزل جان...
گاهی سکوت معناش خیلی بالاتر از این حرفاست...
ممنون از حضورت
دوباره که دلت از این طرفی ها لبریز شد فاطمه...
ولی خب آخر قصه ها که واسه این دنیا نیست
همیشه پره...
باور کن خیلی هاشو نمی شه که بگم..
شب آرزوهاستو...
آخخخ فاطمه وقتی گفتی مرور نکن امشب همش دارم خودمو پارسالو می کُشم
یعنی به قدر یک سال اینقدر همه چی عوض شد؟؟؟
فاط.....
همیشه فاصله ی این چیزا مثه یه مو باریکه فریناز...
باور کن...
همیشه همین جور بوده
امشبت پُره مرغای آمین عزیزم
گرچه نمیتونم نمازش... ولی دعاشو که میتونم بکنم
تو جای من بخون
دعا کردم بانو
«خداوند متعال فرمود:
محبت من برای کسانی که برای من با یکدیگر محبت می ورزندواجب گردید.
محبت من برای کسانی که برای من با هم می نشینند واجب گردید.
محبت من برای کسانی که برای من به دیدار یکدیگر می روند واجب گردید»
برای داشتن محبت او تنها کافیست نیت کنید , برای او ... .
التماس دعا
چه زیبا
مرسی
محتاجم به دعا