.: سنــــــگ صبـــــورم خـــــداست :.

.: سنــــــگ صبـــــورم خـــــداست :.

اَلا بِذکر الله تَطمئن القلوب
.: سنــــــگ صبـــــورم خـــــداست :.

.: سنــــــگ صبـــــورم خـــــداست :.

اَلا بِذکر الله تَطمئن القلوب

عجب دنیایی داریم ها...

هوالغریب...

بهتر است بگویم عجب مملکتی داریم...امسال را گذاشته اند سال تولید ملی...آخر کدام تولید ملی؟ تولید ملی در کشوری که حتی قرآن و تسبیحش را هم برادران چینی میزند؟در کشوری که عسل،حبوبات و چیزهایی که حتی فکرش را هم نمی توان کرد را چینی ها تولید می کنند آن هم در سالی که قرار است خودمان تولید کنیم؟


آخر آن تولید کننده با کدام انگیزه تولید کند؟ ای بابا... سال پیش که جهاد اقتصادی بود...پر بود از اختلاس...که در بزرگ ترینش میشد تمام مردم ایران را سرمایه دار کرد...شما فهمیدید تکلیف این قضیه چه شد؟ما که نفهمیدیم...

واقعا مانده ام که چرا بعضی ها تمجید می کنند این نامگذاری را...آخر استدلالشان این است که این امر در راستای از بین بردن بازار کالاهای چینی در بازار است...خب تا اینجایش خوب است...خدا هم خیرشان بدهد که بالاخره یادشان افتاد که زشت است قرآن یک مسلمان از چین بیاید...اما قضیه از آنجا خراب میشود که برای جمع شدن این بازار چه تدبیری اندیشیده شده است؟!!راستی حواسم نبود...پای تدبیر آمد وسط...تدبیری که هیچ کس خدا را شکر معنی اش را نمی داند...

از یک چیز این مملکت و سیاست مدارانش خوشم می آید...آن هم این که تنها خاصیتشان این است که خوب حرف بزنند...جوری حرف بزنند که انگار مشکلات و فقر برای قصه هاست...انگار که هیچ بچه ای شب ها گرسنه نمی خوابد...این هم مثل تمام جیزهای دیگر فقط حرف است...هنوز جلوی واردات کالای چینی گرفته نشده که نمی شود کالا تولید کرد...یا اصلا تولید کننده با کدام حامی تولید کند؟

نمی دانم...شاید این تجزیه و تحلیل ها چیزی فراتر از دانش فعلی من را می طلبد اما من فقط چیزهایی که می بینم را گفتم...شاید تمام این حرف ها اشتباه باشد و امسال درست شود همه چیز که محال است...

آخر من باید یادم باشد در مملکتی زندگی می کنم که شخص اولش را در حد معصوم بزرگ کرده اند و نمی دانم چرا امثال آیت الله قاضی ها هیچ گاه این گونه بزرگ نمی شوند...و البته این نکته ناگفته نماند که بزرگی شایسته همان امثال قاضی هاست که هیچ گاه شناخته نشدند و تازه بعد از فوتشان دریافتد که ایشان چقدر بزرگ بودند...کسی که پیشنهاد می کنم برای دریافتن بزرگی اش قدری در موردش تحقیق کنید...البته از این دست افراد کم نبودند و نیستند...

راستی یادمان باشد بزرگی ای که در بوق شود حتما حکایت همان طبل تو خالیست....


در پایان هم یاد یک بیت شعر از فاضل نظری افتادم که گفتنش خالی از لطف نیست و اون هم این که:

آسمانی شدن از خاک بریدن می خواست
                     بی سبب نیست که فواره فرو ریختنی ست

تنها همین...

...

نظرات 19 + ارسال نظر
خوده خودم دوشنبه 14 فروردین 1391 ساعت 21:22


...!

Nima دوشنبه 14 فروردین 1391 ساعت 21:29 http://MidNight-Cafe.blogsky.com

حاکم شهری که مرغابی بود ...

چه جالب

غزل دوشنبه 14 فروردین 1391 ساعت 22:17

فاطمه فاطمه فاطمه
مررررررررررررررررررررسییییییییییییییییییییییییییییی
مممنوننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننم
عااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااللللللللللللللللللللللللی بود ای ول دختر حال کردم شدیدا
دست مریزاد بانوی بیدار من

انجام وظیفست دختر جان

مینا دوشنبه 14 فروردین 1391 ساعت 22:37

عاشق این بیتشم!‏ راستی آشتی شدم!‏

منم!

چه خوب

خدارو شکر مینا بانو

منهاج یار دوشنبه 14 فروردین 1391 ساعت 22:47

سلام و سال نو مبارک
همه ما در جستجوی کمال واقعی وخوشبختی ابدی هستیم می دانم برای اینکه به کمال واقعی تان برسید ودر جات بالای انسانیت راکسب نمایید خیلی جستجو کرده اید اما موفق به یافتن برنامه ای
کامل و معتبر نشده اید.
ا فتخار دارم که شما دوست عزیزم را با کاملترین، معتبرترین و مطمئن ترین برنامه تربیتی برای رسیدن به کمال وسعادت آشنا کنم.
لطفا به ادرس های زیر مراجعه نمایید :

hajferdowsi. com


hajferdowsi. net

سلام...



بله...چشم...خدمت میرسم.

فریناز دوشنبه 14 فروردین 1391 ساعت 22:52

عشق تا بر دل بیچاره فروریختنی است

دل اگر کوه به یکباره فروریختنی است



خشت بر خشت برای چه به هم بگذارم

من که می دانم دیواره فروریختنی است



آسمانی شدن از خاک بریدن می خواست

بی سبب نیست که فواره فروریختنی است



از زلیخای درونت بگریز ای یوسف

شرم این پیرهن پاره فروریختنی است



هنر آن است که عکس تو بیفتد در ماه

ماه در آب که همواره فروریختنی است


چه شعر قشنگی بود بانو

مرسی که تمامشو نوشتی بانو جان

غزل سه‌شنبه 15 فروردین 1391 ساعت 08:29

آهنگتم زیباست فاطمه
زاهدان کین جلوه در محراب و منبر می کنند
چون به خلوت می روند آن کار دیگر می کنند

بله

منم خیلی دوسش دارم...

مرسی بابت این شعر از حضرت مولانا

نازنین سه‌شنبه 15 فروردین 1391 ساعت 17:54

میدونی فاطمه
برام عادی شده
اینچیزها
این دروغها و حرفها
این نامگذاری های بی هدف و نادرست

دیگه برام عادی شده
۲۳ ساله دارم توی این وضع زندگی میکنم
به همه دروغهاشون

عادت کن و خودتو ناراحت نکن بانو
با اینهمه غصه خوردن فقط خودمونو از بین میبریم

شاد باشی و سلامت

اما این میون خیلی ها دارن زیر این بار خم میشن...
زیر باره فقری که هیج کس نمی بینه...

من نمی تونم سکوت کنم و بی تفاوت باشم...
نمی تونم نازنین

تو هم شاد و سلامت باشی

نازنین سه‌شنبه 15 فروردین 1391 ساعت 17:55

راستی این رمز پست من هست
گفتم شاید خبرنامه نداشته باشی
smile

مرسی...
دستت درد نکنه...

اتفاقا ندارم خبرنامه...
مرسی که دادیش و آفرین بابت ابتکارت

چ چ سه‌شنبه 15 فروردین 1391 ساعت 18:43

وقتی بیست و اندی سال عده ای متملق بله قربان گو حول کسی باشند، علم روانشناسی می گوید فرد دچار توهمِ کاریزماتیک شده و "احساس خودمحوری" در فرد شکل می گیرد. و این احساس در سخنرانی ها بروز پیدا می کند و تملقِ متملق گویان را بیشتر جذب می کند. و هر کلمه که گوید جمله اطرافیان هورا گویند چونانکه بفرموده سال را سال تولید ملی نهادیم و جمله ساده دلان احسنت گویان تکبیر سر نمودند که دیگر مشکل تولید هم بفرموده حل شده است!

چه جالب...

درسته...

حق باشماست...

قبول دارم...

مرسی بابت تحلیل زیباتون

Anahita سه‌شنبه 15 فروردین 1391 ساعت 23:11 http://daisy.blogsky.com

کسی جز خودمون مقصر نیست، خودمونیم که هر خرافه ای رو راحت می پذیریم و بسویش دست به دعا می شیم، بعد وقتی جواب نگرفتیم یاد خدا می افتیم. با این وضعیت هر روز امام جدیدی رو بهمون معرفی می کنن .دروغ که کنتور نداره فرزند.خوبه هممون همیشه یادمون باشه که خدا یکتاست وما بنده اوییم نه هیچ کس دیگه

درسته....ما چوب تعصب و کج فهمی های خودمون رو می خوریم...
دروغ واقعا کنتور نداره تو این مملکت...

درسته...اصل اساسی هم همینه...
مرسی بابت حضور دوبارتون

غزل چهارشنبه 16 فروردین 1391 ساعت 11:43

آناهیتای عزیز باید برگردیم به شعر حضرت حافظ که گفت:
یا رب مباد که گدا معتبر شود گر شود ز خدا بی خبر شود

امان از اون روز غزل...

که متاسفانه پیش اومده

Nima چهارشنبه 16 فروردین 1391 ساعت 19:51

برسرمردم آن شهر چه ها بود !

فاطمه پنج‌شنبه 17 فروردین 1391 ساعت 01:35 http://khodatanhatarintanha.blogfa.com/

دکتر شریعتی:

خواستم بگویم، که فاطمه دختر محمد است.

دیدم که فاطمه نیست.

خواستم بگویم، که فاطمه همسر علی است.

دیدم که فاطمه نیست.

خواستم بگویم، که فاطمه مادر حسین است.

دیدم که فاطمه نیست.

خواستم بگویم، که فاطمه مادر زینب است.

باز دیدم که فاطمه نیست.

نه، این‌ها همه هست و این همه فاطمه نیست.



[گل]«فاطمه، فاطمه است»[گل]
آپممممممممممممممممممممممممممم

بهترین و معروف ترین قسمت کناب فاطمه فاطمه است رو انتخاب کردید...

ممنون...

چشم...خدمت میرسم.

غزل پنج‌شنبه 17 فروردین 1391 ساعت 12:11

راستی گوگولی قالب من کو قرار بود بهم هدیه بدی

تو راهه

غزل جمعه 18 فروردین 1391 ساعت 09:55

آپم خواهر جان

خدمت میرسم

سیما جمعه 18 فروردین 1391 ساعت 18:15

اول بهت گفتم بیا بعد اومدم نظر بذارم

بله

سیما جمعه 18 فروردین 1391 ساعت 18:23

فاطمه
به فاطمه جدید بگو نقاشیاشو بذاره دیگه
بذاره تو وبلاگ تو اگه حال نداره خودش وبلاگ بسازه(جمله رو روح دبیر زبان فارسیم شاد)
اینجا رو نبین اینقدر شلوغه وبلاگ من شده مثل سینما قدس
همه دارن درس میخونن جز من جوگیر که ۲۰ واحد انتخاب کردم کتاب دارم این هوااااااااااا
یه فصلم نخوندم من آدم نمی شم

منم خیلی درس می خونم خیر سرم

منم نمیشم

راستی فاطمه ی جدید اهل نت و این حرفا نیست...
منم نقاشیاشو ندیدم...جز دو تاش...که اونم قاب شده تو خونشونه...

همین...

سیما جمعه 18 فروردین 1391 ساعت 18:31

وقتی شما داشتید به سخنان دلبر گوش می دادید ما داشتیم یه چیز دیگه نگاه می کردیم پس نظر در مورد پستت با بقیه

راستی یه بار یه پست رمز دار میذارم رمزم بهت نمی دم حالتو میگیرم

شما چی نگاه می کردید اون وقت؟
راستشو بگو...همه ی شبکه ها که داشت یا اینو نشون می داد یا محمود جان...
مچتو گرفتم...

بگو داشتی چی می دیدی؟ها؟

حاله مارا بگیری؟

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.