.: سنــــــگ صبـــــورم خـــــداست :.

.: سنــــــگ صبـــــورم خـــــداست :.

اَلا بِذکر الله تَطمئن القلوب
.: سنــــــگ صبـــــورم خـــــداست :.

.: سنــــــگ صبـــــورم خـــــداست :.

اَلا بِذکر الله تَطمئن القلوب

بوی سیب

  

هوالغریب... 

شواهد خبر از آمدن حادثه ای غریب می دهد... 


حادثه ای که یاد آوریش می سوزاند و خاکستر می کند هر وجودی را.....صدای پای عاشورا نزدیک و نزدیک تر شده است...می شنوم صدایش را...استشمام می کنم بویش را...همان بوی سیبی که حرم شش گوشه اش با این بو معروف است و صبح ها عجیب بویش آسمانی ات می کند...چشمانم را که می بندم هنوز هم بویش پر می کند تمام وجودم را... 


راستش امسال برایم نوشتن از کربلا سخت شده است...امسال غرق سکوتم...سال پیش با شنیده هایم نوشتم اما حال چگونه توصیف کنم تمام آنچه که دیده ام؟ از این بگویم که برای بار اول که چشمم به گنبد طلایی رنگش افتاد در جایم خشک شدم و جرئت نزدیک شدن پیدا نکردم؟یا ازین که در لحظه ی خداحافظی چشمانم حتی در اشک ریختن هم یاری ام نکردند و رفیق نیمه راه شدند؟ 

 

یا از وقت هایی که در گوشه ای از حرمش می نشستم و غرق نگاه می شدم و گریه...غرق حرف و درددل...غرق بغض و دردهای کهنه و قدیمی...غرق نگاه و نفس های عمیق؟یا از آن لحظه ای که برای بار اول در حرمت آنقدر آرام قدم می زدم که مبادا قلبم از حرکت بیاستد؟یا از وقتی که تمام وجودم لرزید وقتی که حتی در کربلای تو هم پر شده از نشانه های شیطان پرستی؟چیزی که عجیب دلم را به درد آورد... و با از وقتی که .... 


... 


از آنجا حس ها و حرف های نگفته ی زیادی بر دلم مانده...هر بار هم که خواستم بگویم زبانم یاری ام نکرد و غرق سکوت شدم... 


عاشورا مظلومیت نیست...این باور من است...عاشورا تنها شکوه است و عظمت... 

عاشورا اوج بندگیست...تنها همین... 


گذشتن در راه محبوب و بندگی کردن...عاشورا یعنی به جا آوردن رسم بندگی... و چقدر ما کوچکیم اگر این گونه به عاشورا نگاه کنیم.... 


تو چه کردی با دلم؟! چرا دلم این گونه دیوانه ی حرمت شده؟چرا این همه بی تابی می کند؟چرا هر بار که تلوزیون حرمت را نشان می دهد تنها اشک مهمان چشمانم می شود؟ 


با دلم چه کردی؟ 


دلکِ تنهای من این روزها که منتظر معجزه ای تا زنده بمانی بیشتر از همیشه درکت می کنم...شاید به این خاطر که در مقابل چشمانم در حال جان دادنی و من هم شاهد جان دادنت...
 

تو را می بینم که تنها در گوشه ی همان شش گوشه در حال جان دادنی ... 


دلکم زنده بمان که معجزه شاید بیاید...ایمان دارم که می آید...

 

... 

....  

حرم امام حسین(ع)

 

 

**** 

 

حرم حضرت ابوالفضل(ع) 

 


***از کربلا فرصت نشده بود عکس هایی که گرفتم رو بزارم...این هم عکسی از حرم امام حسین و حضرت ابوالفضل...از شکل گنبد ها کاملا معلومه اما عکس اول حرم امام حسین هستش و  دومی هم حرم حضرت ابوالفضل....
 

 

**التماس دعا...تنها همین... 

 

نظرات 11 + ارسال نظر
خوده خودم یکشنبه 13 آذر 1390 ساعت 12:02

....

....

نازنینــــ چهارشنبه 16 آذر 1390 ساعت 22:28

التماســــ دعایــــ مخصوصـــ بانو
خوش بهـــ سعادتتــــ کهــــ اونجا رو دیدیــــ

منــــ مطمئنمــــ بانو که معجزهـــ اتفاقــــ میفتهـــ

سلامتیــــ و سعادتـــــ

محتاجم به دعات بانو....

امیدوارم که بیاد چون اگه نباد

سبز باشی بانو

سیما پنج‌شنبه 17 آذر 1390 ساعت 15:35

فریناز شنبه 19 آذر 1390 ساعت 19:40

چی بگم...

شرمنده نبودم نخونده بودمت
فاطمه
این روزا زیر خیمه ش که بودم فقط میگفتم خوش به حال فاطمه
دیده تو رو
مشامش هنوز پر از بوی تو ِ

واقعا خوش به حالت
مگه میشه معجزه نشه
میدونم میشه
به حرمت بودنش همینجا...
به حرمت سیاه هایی که به تنمون بود...
میشه فاطمه
ایمان داشته باش بانو

خواهش می کنم بانو...
اختیار داری...

تحمل این وضع خیلی سخته بانو...خیلی سخت

امیدورام بیاد....
امیدوار نشستم و چشم انتظار...
فقط همین بانو

فریناز شنبه 19 آذر 1390 ساعت 19:41

آواتورم نیومد به دلم نچسبید نظرما

برو ببینم چیکار میکنی نظر من

ما بی آواتورم قبول داریم شما روها...

سیما یکشنبه 20 آذر 1390 ساعت 20:19

آپم
دیشب که بهت اس ام اس زدم داشتم اینو میکشیدم
بیا ببین شبیه دوستم شده یا نه
فقط اسمشو نگو... گفته نگم

چشم...
میام حتما

مینا دوشنبه 21 آذر 1390 ساعت 14:37

مرسی اومدی
دیر شد یه کمی
حالا
با این دعاهات تو رو خدا مملکتو زیرو رو نکنی!
دعا قبلیت که گرفته بود بلکم اینم بگیره یهو ۲۰۰۱۲ بزنه و....
کنکور ما هم بی کنکور

امیدوارم قبول بشی مینا بانو وممنون از حضورت اینجا...

کافر یا مسلمان دوشنبه 21 آذر 1390 ساعت 18:09

شما رو به خدا اینقدر به امام حسین گیر ندید.
هدف یکی دیگس،معبود یکی دیگس،اونه که بخشنده ترینه، این رو به هرکی گفتم گفته امام حسین وسیله ست.
بابا به خدا کَرَمِ خدا بیشتر از این حرفاس که نیاز به وسیله باشه.
اهااااااااااااااااااااااااااااای ایهاالناس درد دلم رو به کی بگم؟
منظورم رو چطوری بفهمونم اخه تو این یه ذره جا که نمیشه.

اول این که سلام
دوم این که خواهش می کنم از لفظ گیر دادن در مورد امام حسین استفاده نکنید...
من کاری به این که بقیه چی کار می کنن ندارم اما من هیج وقت این کارو نکردم...
کسی منکر لطف و مهربونی خدا نیست اینجا...حرف هایی هم که من زدم تو این پست اکر با دقت می خوندین معنی گیر دادن نمی داد..
من هیچ وقت نگفتم و نمی گم که ایشون وسیله هستن...این توهین به ایشونه و هر کسی هم اعتقادش این باشه توهین کرده به ایشون...
حرف های من فقط نشون دارن بزرگی و عظمت ایشون و نشون دادن کوچیکی خودم در برابر ایشون بوده و بس...
همین...
امیدوارم منظورمو فهمیده باشید جناب کافر با مسلمان...

گل مریم سه‌شنبه 22 آذر 1390 ساعت 20:30

خوب!
همین!

سپاس بانو

فهیمه چهارشنبه 23 آذر 1390 ساعت 15:45

سلام بانو!
فقط میتونم بگم خوش به حالت همین.!
انشاءا... بازم قسمتت بشه زیارتش.قسمت همه عاشقانش بشه.

سلام بانو...
ممنون...
ایشالله قسمت شما هم بشه...

بهار یکشنبه 23 بهمن 1390 ساعت 22:40 http://bfmr-family.mihanblog.com

سلام عزیزم می تونم مطالبتو با کمی تغیر تو وبم بنویسم

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.