.: سنــــــگ صبـــــورم خـــــداست :.

.: سنــــــگ صبـــــورم خـــــداست :.

اَلا بِذکر الله تَطمئن القلوب
.: سنــــــگ صبـــــورم خـــــداست :.

.: سنــــــگ صبـــــورم خـــــداست :.

اَلا بِذکر الله تَطمئن القلوب

صدای ساز تو می آید ...

 

 

سلام...   

به ساعت که نگاه می کنم حدود دو نصفه شبه...چشمامو می بندم تا شاید سکوت این شب بتونه آرومم کنه...تا شاید...    

اما نه... 

   

اطرافمو خوب نگاه می کنم... به آسمون ابری نگاه می کنم ... صدایی نیست ... تند تند نفس می کشم ... تا شاید این نفسای عمیق آرومم کنه... بازم نه...    

دوباره به آسمون نگاه می کنم ... 

 

خنکی یه نسیم که بوی پاییز می ده رو روی صورتم حس می کنم و این خنکی منو سرشار می کنه...   

 

انگار آروم تر شدم.... هنوزم خنکی اون نسیم رو روی صورتم حس می کنم ... این تنها چیزی بود که تونست آرومم کنه...   

  

   دوباره چشمامو می بندم و خودمو غرق در خنکی این نسیم می کنم...تا بیشتر سرشار از عشق تو بشم...تا حضورتو بیشتر حس کنم...       

   

آخه تو هر نفسی که می کشم تو باهامی...هر جا می رم هستی... تو هر قدمی که بر می دارم تو هم کنارمی...تو تمام لحظه ها و ثانیه هام هستی... ولی وقتی می خوابم ... تو بیدار می مونی ...  

   

بیدار می مونی و خوابهای منو نگاه می کنی...تو همیشه بیداری...گاهی که خواب آشفته می بینم...وقتی بیدار می شم تو آرومم می کنی و می گی نترس...فقط یه خواب بود...    

تو تمام دعاهای منو می دونی...قد تمام آرزوهای منو می دونی...حساب تمام شادی ها و غصه های منو داری...حساب تمام اشکای منو داری...تو تنها کسی هستی که منو اون جوری که هستم دوست داره...   

 

تو تنها کسی هستی که دل منو محکوم به غمگین بودن نمی کنه...     

تو می دونی که دلم فقط می تونه به داشتن تو بنازه...    

 

گاهی فکر می کنم که می تونم به داشتن تو بنازم؟  

 

تو توی تمام لحظه هام هستی ولی من همیشه تو رو دیدم؟    

 

درسته گاهی تو رو ندیدم...یا شاید خیلی وقتا...   

  

گاهی نتونستم بنده خوبی برات باشم...گاهی اصلا خوب نبودم...بعضی وقتا دل شکستم...

درسته گاهی اشتباه کردم...  

 

اما می دونم یعنی مطمئنم که دل همه ی آدما به داشتن تو افتخار می کنه...  

  

مگه میشه به کسی افتخار نکنم که منو به خاطر کمی هایی که دارم سرزنش نمی کنه... وقتی صداش می کنم خسته نمی شه ... همیشه حوصله ی منو داره... همیشه هست... حتی تو بدترین روزا و لحظه ها... هیچ وقت منو تنها نمی زاره... تا هستم همیشه کناره منه... 

خدایا فقط یه جمله می تونم بهت بگم... دلم می خواد داد بزنم و بگم:  

   

 

خیلی باحالی خـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــدا ... 

 

  

 

پ.ن 1: مهمونی خدا هم تموم شد ... کاش فقط یه کم کوله پشتیم سنگین تر شده باشه ...   

 

پ. ن2: خدایا ... ممنونم اجازه دادی و  می دی که باهات زندگی کنم ...    

پ .ن 3: سه‌تار: امیرحسین سام | پیانو: سینا جهان‌آبادی - این دونوازی را نیمه‌شبی برای رفع خستگی، هنگام ضبط آلبوم «زرد، سرخ، ارغوانی» نواختیم. به آن به چشم یک گفتگوی خودمانی میان دو دوست خسته بنگرید!/ امیرحسین سام   

  

این توضیحی بود که علی آقا از وبلاگ موسیقی جاودان لطف کردن و در مورد آهنگ وب دادن... خوشحالم که در مورد این آهنگ اطلاعاتی پیدا کردم ...   

 

پ.ن 4: ســـــــــــبز  باشید ...   

 

 

  

 

 

نظرات 50 + ارسال نظر
مجتبا جمعه 27 شهریور 1388 ساعت 13:58 http://waterlily.mihanblog.com

سلام
خیلی خوشحالم که دوباره دیدمتون...
مطلبتون هم مثل همیشه دلنشین و تاثیر گذار بود... این صمیمیتی که در نوشته هات با خدا هست خیلی خوبه منم همین جوری با خدا حرف می زنم چون محرمترین کسیه که راز ما رو از خودمون بیشتر می دونه1
خوشحالم که دوباره این قالب زیبارو گذاشتید... مرسی از انتخابتون!
متاسفانه نمی دونم آهنگساز آهنگ وبلاگم کیه من فقط این آهنگو از یکی از دوستانم گرفتم و هیچ اطلاعاتی در موردش ندارم... اگه لینک دانلودش رو می خواهید براتون این پایین گذاشتم البته به خاطر اینکه زود لود بشه حجمشو کم کردم واسه همین بی کیفیت شد...
بهترین آرزوها براتون دارم...

مجتبا جمعه 27 شهریور 1388 ساعت 14:07 http://waterlily.mihanblog.com

http://mtb89.persiangig.com/audio/nanana2.mp3

احسان جمعه 27 شهریور 1388 ساعت 19:25 http://crosslessbridge1985.blogsky.com


زیبا بود . . .

خودمونی با خدا . . .

پی نوشت ۱ و ۲ از زبون منم بود . . .

سبز باشی و موفق و خوشبخت



احسان جمعه 27 شهریور 1388 ساعت 19:26 http://crosslessbridge1985.blogsky.com


راستی قالب نو مبارک . . .



یکی از بنده هاش شنبه 28 شهریور 1388 ساعت 09:57

سلام عزیزم
خوبی؟
پیشم نمیای
ببخشید
الان باید برم
اما قول میدم زودی بیام و اپ قشنگتو بخونم
دوستت دارم
فعلن

یکی از بنده هاش شنبه 28 شهریور 1388 ساعت 10:28

سلام فاطمه جونم
خوندم گلم
مثل همیشه عالی بود
نه عالی تر از عالی بود
نمیدونم چی بگم
فقط میتونم بگم خیلی دلت پاکه
قدرشو بدون و برای منی که قلبم سیاهه دعا کن
دوستت دارم گلم
بیا پیشم
فعلن

رضا شنبه 28 شهریور 1388 ساعت 17:46 http://nightway.iranblog.com

سلام .. وب بسیار قشنگی دارید .. مخصوصا قالبتون .. درد دل با خدا خیلی قشنگه .. حرف بسیارست و بیخیال ..ممنون میشم به ما سر بزنید .. با تبادل لینکم اگه موافقید ُ ما رو به اسم ؛راه شب تو را می خواند؛ لینک کنید .. ممنون

مجتبا شنبه 28 شهریور 1388 ساعت 20:31 http://waterlily.mihanblog.com

سلام...
چرا باید مسخره بکنم؟؟؟؟
آره اینجا کاملاً هواش پاییزی و بارونیه! البته تابستون امسال در زمینه ی بارندگی بی نظیر بود اینجا! کلی بارون بارید... دم خدا گرم که خیلی بخشنده است! گرمای تابستونو حس نکردیم اصلاً

یه پیشنهاد داشتم....
با تبادل بنر موافقید؟
من بنر وبلاگتون رو در صفحه ی اول وبلاگم می ذارم و شما هم اگه دوس داشتی مال منو بذار؟
منتظر جوابتون هستم...
شاد باشید... عین نیلوفر زندگی سرزنده(این جدیده :-) )

الهام شنبه 28 شهریور 1388 ساعت 22:16 http://www.earnest.blogfa.com

سلااااااااااااااااااااااااااااااااااام.مثل همیشه قشنگ مینویسی.موفق باشی

الهام شنبه 28 شهریور 1388 ساعت 22:30 http://www.earnest.blogfa.com

راستی عیدت مبارک

احسان شنبه 28 شهریور 1388 ساعت 22:39 http://www.nogard.blogfa.com

سلام.باحاله.بهم سر بزن

شاهرخ یکشنبه 29 شهریور 1388 ساعت 09:52

خدا را شاکر و سپاسگزاریم که بار دیگر این توفیق را نصیبمان کرد و در عمر کوتاه و زودگذر خود توانستیم رمضانی دیگر را تجربه کرده و در حد توان خود در جهت کسب رضای الهی تلاش کنیم

و حال که رمضان مبارک و عزیز را پشت سر گذاشته ایم در اولین روز از ماه شوال عید سعید فطر را جشن گرفته و چشم امید به رحمت واسعه الهی دوخته ایم تا شاید خداوند رحمان به سبب عبادات وروزه هایمان که بی شک در حد ایده ال نبوده در این ماه پر فیض و برکت ما را مورد مغفرت و رحمت خویش قرار دهد و این فرصت را به ما بدهد تا انشاالله رمضان و عید فطر دیگری را تجربه کنیم شاید این بار بهتر از گذشته بتوانیم از آن استفاده کنیم

بهرحال امروز روز عید فطر است و قطعاً یکی از عزیزترین اعیاد ما مسلمانان به شمار میرود و همگی آن را جشن میگیریم ؛ به دیدار اهل قبور رفته یادی از گذشتگان خود میکنیم ؛ به دیدار آشنایان و بستگان میرویم تا سنت حسنه صله ارحام را بجا بیاوریم ؛ از دوستان و همشهریان خود حلالی میطلبیم و عید را به آنها تبریک میگوییم و...

شاهرخ یکشنبه 29 شهریور 1388 ساعت 10:17

سلام...عشقم[گل][قلب]


@...............@..........@............@@@@@.........@
@@..........@@......@.....@......@.........@......@.....@
@.@........@.@....@.........@....@.........@....@.........@
@..@......@..@....@@@@@......@@@@@....@@@@@
@...@....@...@....@.........@...............@....@.........@
@....@..@....@....@.........@...............@....@.........@
@.....@@.....@....@.........@...............@....@.........@
@......@.......@....@.........@................@....@.........@[بوسه]

تنها یکشنبه 29 شهریور 1388 ساعت 15:23 http://sedaghataramesh.blogfa.com

سلام
وب جالب و در ضمن پرمحتوایی دارید
خوشحال میشم بهم سربزنید و نظر گرمتونو بهم بگید

تنها یکشنبه 29 شهریور 1388 ساعت 15:24 http://sedaghataramesh.blogfa.com

سلامی به نزدیکی ماه وقتی نزدیک می آید و از انحنای روشنش خود را بیرون می کشد ....

* عید فطر آمد *

این را از بوی رفتن رمضان المبارکی بوییدم که هرسحر مشام جانم را با عطر دعای سحر جلا می داد ....
هر چند هنوز لابلای روزهایش جا مانده ام ....
خداحافظ رمضان
شاید سال بعد نباشیم و آمدنش را با دل نبوییم
شاید نباشیم
دعا کنید این آخرین رمضان عمرمان نباشد .
عیدتان مبارک

تنها یکشنبه 29 شهریور 1388 ساعت 15:26 http://sedaghataramesh.blogfa.com

"از میان کسانیکه برای دعای باران به تپه ها می آیند

تنها آنان که با خود چتر میبرند به خداوند ایمان دارند"

چترت رو آوردی یا مثل من و خیلی های دیگه چترت رو تو یه ایستگاه جا گذاشتی؟

من به اومدن بارون ایمان دارم اما چترم رو به تو میدم تا تو مصداق این ایمان باشی

ایستگاه من باش!!

شاهرخ یکشنبه 29 شهریور 1388 ساعت 18:21

طعم خیس اندوه و اتفاق افتاده

یه آه خداحافظ یه فاجعه ی ساده

خالی شدم از رویا حسی منو از من برد

یه سایه شبیه من پشت پنجره پژمرد

ای معجزه خاموش یه حادثه روشن شو

یه لحظه فقط یه آه هم جنس شکفتن شو

از روزنه این کنج خاکستری پرپر

مشغول تماشای ویرون شدن من شو

برگرد به برگشتن از فاصله دورم کن

یه خاطره با من باش یه گریه فرورم کن

از قرقر بی رحم این تجربه من سوز

پرواز رهایی باش به زیافت دیروز

به کوچه که پیوستی شهر از تو لبالب شد

لحظه آخر لحظه شب عاقبت شب شد

آغوش جهان رو به دلشوره شتابان بود

راهی شدن حرف نقطه چین پایان بود

یکی از بنده هاش دوشنبه 30 شهریور 1388 ساعت 09:37

سلام فاطمه جونم
خوبی؟
یادی از ما نمیکنی؟
فراموشم کردی؟
یا نیستی؟

مجتبا دوشنبه 30 شهریور 1388 ساعت 14:28 http://waterlily.mihanblog.com

دوباره سلام...
من لوگوی وبلاگتون رو گذاشتم پایین لوگوی خودم... ببینین چطوره؟
اینم کد لوگوی من! فکر می کنم پایین لوگوی شما جای مناسبی باشه البته شما هر جا دوس دارید بذاریدش فقط مشخص باشه!!!
<a href="http://www.mihanupload.com/viewer.php?file=kb7508sdv7htrcwafqj5.png"><img src="http://www.mihanupload.com/images/kb7508sdv7htrcwafqj5_thumb.png" border="0" alt="kb7508sdv7htrcwafqj5.png" /></a>

اگه مشکلی پیش اومد نتونستید بذاریدش با من در میون بذارید!
ممنونم...
نیلوفری باشید

شاهرخ دوشنبه 30 شهریور 1388 ساعت 21:03

سلام...[گریه]

میخوام برم[قلب شکسته]


اپـــــــــــــــــــــــــــــم اپــــــــــــــــــــــــــــــــــم اپــــــــــــــــــــــــــــــــــم

اپ کردم واسه خداحافظی[گریه]

حسین دوشنبه 30 شهریور 1388 ساعت 21:10 http://www.delzadeh.blogfa.com

سلام خوبی؟.
.
.
.
.
__$$$$$$$$*_____--------------------------__,,$$$$$$$$*
___$$$$$$$$$$,,____-----------------__,,$$$$$$$$$$*
____$$$$$$$$$$$$___ ._____.___$$$$$$$$$$$$
____$$$$$$$$$$$$$,_ا_____ '_,,$$$$$$$$$$$$$
____$$$$$$$$$$$$$$,, ___ _$$$$$$$$$$$$$$$
____$$$$$$$$$$$$$$$$.@:.$$$$$$$$$$$$$$$$
______***$$$$$$$$$$$@@$$$$$$$$$$$****
__________,,,__*$$$$$$@.$$$$$$,,,,,,
_____,,$$$$$$$$$$$$$* @ *$$$$$$$$$$$$,,,
____*$$$$$$$$$$$$$*_@@_*$$$$$$$$$$$$$
___,,*$$$$$$$$$$$$$__.@.__*$$$$$$$$$$$$$,,
_,,*___*$$$$$$$$$$$___*___*$$$$$$$$$$*__ *',,
*____,,*$$$$$$$$$$_________$$$$$$$$$$*,,____*
______,;$*$,$$**'____________**'$$***,,
____,;'*___'_.*__________________*___ '*,,ژ
.............?
...........?
..........?
.........?
.........?
..........?
..............?
...................?
..........................?
...............................?
.................................?
.................................?
..............................?
.........................?
..................?
.............?
.....?
...?
*.°
من آپم

اگه دوست داشتی بیا

سلاله سه‌شنبه 31 شهریور 1388 ساعت 11:46 http://progeny-sky.blogfa.com/

تو تنها کسی هستی که دل منو محکوم به غمگین بودن نمی کنه...
آخ کاش خدا این رو به بنده هاش هم یاد می داد

یکی از بنده هاش سه‌شنبه 31 شهریور 1388 ساعت 12:08

سلام عزیز دلم
خوبی؟
دلم برات تنگ شده بود
کجا بودی تو؟
اره گلم
مشکل داشت
نمیدونم چش بود
من هم خودمو کشتم
نشد نظر بذارم برای دوستام
عید گذشته ی تو هم مبارک گلم
نماز و روزه های تو هم قبول باشه گلم
دعام کن
زودتر بیا پیشم
فعلن

مجتبا سه‌شنبه 31 شهریور 1388 ساعت 14:47 http://waterlily.mihanblog.com

سلام...
ممنونم که لوگو رو گذاشتین... خیلی خوشحال شدم از این بابت...
درسته قبول دارم... حالا که به کد لوگوی خودم نگاه می کنم اصلاً لینک وبلاگ من روش وجود نداره.... یه کم شما رو به زحمت انداخت....
بازم ممنونم...
نیلوفری باشید...

دلتنگ گل نرگس سه‌شنبه 31 شهریور 1388 ساعت 17:26 http://deltange-gole-narged.blogfa.com



علیرضا سه‌شنبه 31 شهریور 1388 ساعت 23:04 http://virgilio.blogfa.com/

سلام...
من هم اومدم به جمع شما

بهم سرمیزنی؟
خوشحال میشم

کامران چهارشنبه 1 مهر 1388 ساعت 00:48 http://cinemafestival.blogsky.com

بیا با هم پارو زنان تا بهشت رویم فاطمه.

نترس...

احسان چهارشنبه 1 مهر 1388 ساعت 13:47 http://crosslessbridge1985.blogsky.com


خیلی ماهی فاطمه . . .

خیلی . . .

ممنون به خاطر همه چیز . . .

به خصوص ماه بودنت . . .



مجتبا پنج‌شنبه 2 مهر 1388 ساعت 01:06 http://waterlily.mihanblog.com

سلام... راستش خیلی اتفاقی به این مطلب از آندره ژید برخورد کردم و خیلی ازش خوشم اومد... خیلی زیبا نقش عشق رو در مورد ستاره ها توصیف کرده!!! امیدوارم خوشت بیاد...
هرچه صفت خوب و نیک و دوست داشتنی در دوران ایران باستان وجود داشته بهش صفت " نیلوفر " می دادند...
پس نیلوفری باشید...

زن نگاهش را به سوی ستارگان نودمیده برگرداند و گفت: همه ی نامهایشان را می دانم. هریک چندین نام دارد. و خواصی گوناگون. گردش آنها که به نظر آرام می نماید، سریع است. سبب سوزندگی شان می شود. شور و حرارت نا آرامشان علت شدت سیر آنهاست. و درخشش و شکوهشان، معلول آن. اراده ی باطنی آنها را به پیش می راند و هدایت می کند. شور و شوقی دلپذیر، آن ها را می سوزاند و تحلیل می برد. از این روست که زیبا و درخشانند.
هریک از ستارگان با رشته هایی که همان نیرو تاثیر آنهاست، با دیگری پیوند یافته، چنان که یکی به دیگری وابسته است و آن دیگری، به همه ی آنها.
مسیر هر یک ترسیم شده است وهر یک راه خویش را می یابد و نمی تواند آن را تغییر دهد، مگر آن که دیگری را از راه باز دارد.
چون هر ستاره ای با ستاره ی دیگر ، در ارتباطی تنگاتنگ است. و هریک مسیر خود را آن چنان که می بایست چشم ما مقدر می نماید. راهی است که دلخواه هر ستارهای بوده. زیرا هر یک از اختیار کامل برخوردار است. عشقی مجذوب راهنمای آنهاست. انتخابشان واضع قاعده و قانون است و ما بدانها وابسته ایم و نمی توانیم خود را برهانیم.
قربون عظمتت بشم خدا...

یکی از بنده هاش پنج‌شنبه 2 مهر 1388 ساعت 11:50

سلام عزیز دلم
خوبی؟
مرسی که تنهام نمیذاری
چه خبرا؟
دعام میکنی؟

سیمین پنج‌شنبه 2 مهر 1388 ساعت 13:33 http://MEHRABANBASH.BLOGFA.COM

ویرانیت را تبریک میگویم
لحظه ای سکوت
آسمان کبود
ومرده مردی روی دستهای من
آپم

شاهرخ پنج‌شنبه 2 مهر 1388 ساعت 18:52

برمیگردم تا خیلی چیزها رو ثابت کنم

×××××××××


خنجر از پشت زدن اه رفیقند خدا

مردن از دست رفیقان شد این رسم کجا

این رفیقان که به ظاهر رفیقند و شفیق

جزو نامردترین مردم شهرنند خدا

شب به شب دلهره دارم که شبیخون نزنند


××××از خدا برام کمک بخواه××××

شاهرخ پنج‌شنبه 2 مهر 1388 ساعت 21:42

دستانم گرمی دستانت را می خواهد پس دستانم را به تو میدهم

قلبم تپش قلبت را می خواهد پس قلبم را به تو میدهم

چشمانم نگاه زیبایت را می خواهد پس نگاهم از آن توست

عشقم تمامی لحظات تو را می خواهند وبرای با تو بودن دلتنگی میکنند

دل من همانند آسمان ابری از دوری تو ابری است

درخشش چشمانم همانند خورشید درخشان انتظار چشمانت را می کشند

پس بدان اگر پروانه سوختن شمع را فراموش کند من هرگزفراموشت نخواهم کرد.

عاشـــــــقـــــــــانـــــــه دوســــــتت خواهــــــــــم داشـــــــــــت.

شاهرخ جمعه 3 مهر 1388 ساعت 08:58

ای تمام فکر من در روز و شب

ای همه هضیان من در سوز تب

ای نهان در پیکرم چون جان شده

همچو بوی گل به گل پنهان شده

آه ای بالاترین سوگند من

ای نهان در گریه و لبخند من

ای به رگهایم چنان خون گم شده

در میان دیده ام مردم شده

ای شکوه آسمان در چشم تو

ای فدای قهر و ناز و خشم تو

ای بهشت دلکش موعود من

خون گرم زندگی در پود من

ای تمنای دل تنهای من

ای چراغ روشن شبهای من

جز تو کی دارم بجز تو گفتگو

ای به گوشم گوشواره آرزو

گرچه یاران غافلند از یاد من

از دل دیوانه نا شاد من

عشق تو چون در دلم باشد چه غم

چونکه تا روز قیامت با توام

خلق میگویند گر او یار توست

مایه غم از چه در اشعار توست ؟

گردل او با دل تنگت یکیست

ناله های حسرتت پس چیست؟ چیست؟

آه من دیوانه ام دیوانه ام

جز تو از خلق جهان بیگانه ام

دوستت دارم تو میخواهی مرا

باز می ترسم نمی دانم چرا ؟

وای اگر روزی فراموشم کنی

با غم هجران هم آغوشم کنی

وای اگر نامم بمیرد بر لبت

یا فرو بنشیند این سوز تبت

آه می ترسم شبی طوفان شود

ساحل امید من ویران شود

گرزدریا قطره ای هم کم شود

مرغ طوفان سینه اش پر غم شود

ای دلت دریای پاک و روشنم

مرغ بوتیمار این دریا منم ...

مسافر جمعه 3 مهر 1388 ساعت 16:16 http://R-COMPUTER.BLOGSKY.COM

سلام دوست خوب خوب من انشالله که احوال خوبه زندگی به کامه یه مدت نبودم بهت سر بزنم وبلاگت که حالش خوبه چون به روزه پس نتیجه میگیریم که تو هم سالم و سرحالی چشم حسود کور راستی میای اپ بشیم خوشهال میشم نظرتو بدونم
تقدیم به دوست:
دیرگاهیست که تنها شده ام قصه غربت صحرا شده ام وسعت درد فقط سهم من است بازهم قسمت غم ها شده ام دگر ایینه من بی خبراست که اسیر شب یلدا شدهام من که بی تاب شقایقبودم همدم سردی یخ ها شده ام.

سبز سبز باشی

شاهرخ جمعه 3 مهر 1388 ساعت 18:08

شب را نوشیده ام
و بر این شاخه های شکسته می گریم.
مرا تنها گذار
ای چشم تبدار سرگردان !
مرا با رنج بودن تنها گذار.
مگذار خواب وجودم را پر پر کنم.
مگذار از بالش تاریک تنهایی سر بردارم
و به دامن بی تار و پود رویاها بیاویزم.

سپیدی های فریب
روی ستون های بی سایه رجز می خوانند.
طلسم شکسته ی خوابم را بنگر
بیهوده به زنجیر مروارید چشم آویخته.
او را بگو
تپش جهنمی مست !
او را بگو: نسیم سیاه چشمانت را نوشیده ام.
نوشیده ام که پیوسته بی آرامم.
جهنم سرگردان!
مرا تنها گذار.

کیانا شنبه 4 مهر 1388 ساعت 02:53 http://www.nazaninegheseham.blogfa.com

........?#########?
.....?#############?
...?###############?
..?#################?..................?###?
..?##################?..........?#########?
....?#################?......?#############?
.......?################?..?###############?
.........?################?################?
...........?###############################?
..............?############################?
................?#########################?
..................?######################?
....................?###################?
......................?#################?
........................?##############?
...........................?###########?
.............................?#########?
...............................?#######?
.................................?#####?
...................................?###?
.....................................?#?
.......................................?
.......................................?
.....................................?
...................................?
.................................?
..............................?
............................?
.........................?
......................?
..................?
.............?
.........?
......?
....?

شلام شلام
بدو بدو که آپم
منتظرتم

فاطیما شنبه 4 مهر 1388 ساعت 15:56 http://www.khodam0okhodet.blogfa.com

دم تو و داداش علی گرم.

شاهرخ شنبه 4 مهر 1388 ساعت 18:29

ققنـــــــــوس
×××××××××××××××××××××××


اگر نگاهت به وسعت خور شید باشد

میتوانی یار را در همه پنجره ها ببینی

.اگر قلبت به زلا لی دریا باشد

میتوانی او را در همه رود ها جاری ببینی

اگر چشمانت به رنگ عشق باشد

میتوانی او را در کلبه محبت

به انتظار نشسته پیدا کنی

وکلید همان کلبه همان عشقی است


(((((((((((( [گل] آپـــــــــــــــــــــــــم [گل] )))))))))))))))
(((((((((((( [گل] آپـــــــــــــــــــــــــم [گل] )))))))))))))))
(((((((((((( [گل] آپـــــــــــــــــــــــــم [گل] )))))))))))))))[گل]

تنها شنبه 4 مهر 1388 ساعت 20:49 http://sedaghataramesh.blogfa.com/

مرااز عشق خود دلگیرکردی

مرا از زندگانی سیر کردی

نمی گویم که پیر عاشقانم

مرا اندر جوانی پیر کردی

تنها شنبه 4 مهر 1388 ساعت 20:52 http://sedaghataramesh.blogfa.com/

از سنگ عمارتت سرم می شکند

ازسنگ جفای تو دلم می شکند

گر سر شکند غمی نباشد جان را

جان را چه کنم که با دلم می شکند

شیخ سعید (باربد ) شنبه 4 مهر 1388 ساعت 22:26

درود

ای عزیز بدانکه افعال خدای تعالی دو قسم است ملکی و ملکوتی. این جهان و هر چه

در این جهان است ملک خوانند و ان جهان هر چه در ان جهان است ملکوت خوانند و هر

چه جز این جهان و ان جهان باشد جبروت خوانند تا ملک نشناسی و وا پس نگذاری

بملکوت نرسی و اگر ملکوت را نشناسی و واپس نگذاری به جبروت نرسی .

موفق باشید در همه حال

محمد حسین یکشنبه 5 مهر 1388 ساعت 11:16 http://mha7274.blogfa.com

سلام مثل همیشه متن زیبایی بود
البته ببخشید که اینقدر دیر اومدم
یه مسافرت چند روزه رفته بودم
موفق و پیروز باشید
التماس دعا

مسافر یکشنبه 5 مهر 1388 ساعت 12:10 http://www.h-rahimi.blogsky.com

حضرت حق بفرما خانه منزل توست
سر عقل امده هر که دیوانه توست
سلام دوست خوبم :اسم خوبی را واسه وبلاگت انتخاب کردی سنگ صبور خدا :معذرت :می خواستم بپرسم چرا این اسم را انتخاب کردی برای وبلاگ: دکلمه زیبای نوشتی توی وبلاگت خیلی عرفانیه از اینکه به وبلاگ من سر زدی ممنون سبز شاد باشی

یکی از بنده هاش یکشنبه 5 مهر 1388 ساعت 14:40

سلام عزیز دلم
چی شده گل نازم؟
تو باید برام دعا کنی گلکم
نمیخوا بگی چی شده؟
چرا دلت گرفته؟

شاهرخ یکشنبه 5 مهر 1388 ساعت 20:32

شرم سرخ


با عصای آهنین در دست

و هفت کفش فولادین در پای

ـ به جستوجوی تو برخاسته ام

بگو کجاست:

دست خیس سادگی

ـ بر روی پیشانی تب دار من

تا فرو بنشاند

واژه های خشک هذیانی ام

دختر کولی لحظه هارا بگو

که از دلم حمایلی ساخته ام

تا عریانی سینه اش را بپوشاند

ای شرم سرخ روئیده زیر پوست

سیب!

ای عشق

ـ تو را می گویم

سها دوشنبه 6 مهر 1388 ساعت 08:42

سلام نازنینم من اومدم. دوباره می خوام بیام اخه خیلیتنهام.
اتفاقی مدتها منتظرش بودم افتاد. ومن شکستم. اما اونقدر خودمو نگه داشتم که فقط یه قطره اشک ریختم باورت میشه. من. اشک نریزم. اخه شکستن رو یاد گرفتم دیگه زیاد دردم نمیاد. منو شکستن تا مشکلشون حل بشه. این کار ادم ها و دوستای منه. بگذریم. اپم
فاطمه خیلی دوست دارم.

الهام دوشنبه 6 مهر 1388 ساعت 16:00 http://www.earnest.blogfa.com

سلااااااااام.خیلی باحالیییییییییییییییییییییییییییییییییی

حامد دوشنبه 6 مهر 1388 ساعت 23:17 http://www.giltblog.mihanblog.com

سلام.قالب نو مبارک!!


انسانها خدا را هنگام رنج و بدبختی به یاد می آورند و در وقت شادی و خوشی فراموشش می کنند؛در لحظات شادی است که او کمترین فاصله را با شما دارد.

هرچه بدست بیاورید شما را راضی نخواهد کرد.تا به نهایت دست نیابید راضی نخواهید شد.تا به خداوند نرسید هیچ چیزی خاطر شما را خشنود نخواهد کرد.خداوند سرچشمه ی اصلی شماست...

یه درخواست کننده که دوست داره با کم سه‌شنبه 7 مهر 1388 ساعت 13:45

سلام لطفی کن و نوشتهایمون رو بعده خوندن نمایش بده.در ضمن وب خیلی ناز و کمی...داری(چون که نمیشه خیلی حرفهارو مستقیم نوشت)

سلام ...
حتما...
و ممنون ...

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.