.: سنــــــگ صبـــــورم خـــــداست :.

.: سنــــــگ صبـــــورم خـــــداست :.

اَلا بِذکر الله تَطمئن القلوب
.: سنــــــگ صبـــــورم خـــــداست :.

.: سنــــــگ صبـــــورم خـــــداست :.

اَلا بِذکر الله تَطمئن القلوب

دیدن خودم...

                                                                                                       

 

امروز بعد از مدت هارفتم سراغ دفترم.کلی حرف داشتم ولی نمی دونستم چه جوری و از کجا شروع به نوشتن کنم. داشتم دفترمو ورق می زدم.تک تک نوشته هاشو که می دیدم یاد حال و هوام می افتادم وقتی اونارو می نوشتم.دلم پر غصه بود اما گریه نمی کردم انگار دیگه نمی تونستم گریه کنم.دفترمو ورق می زدم.داشتم به مرگ آرزوهام نگاه می کردم.آرزوهایی که هیچ کس برای از دست دادنشون بهم تسلیت نگفت.بهتره بگم داشتم دفتر کال آرزوهامو ورق می زدمویه دفه به این فکر کردم که اگه یه روزی خدا بخواد دفتر زندگی منو ورق بزنه چیزی توش می بینه که بخواد به من افتخار کنه؟  

 

 

  

دیدم نه من هیچ کاری واسه خدا نکردم. در حالی که اون خیلی کارا واسه من کرده.

فقط نگاه می کردم و گاهی هم با دیدن بعضی هاشون به فکر فرو می رفتم.اما خیلی زود از فکر بیرون می اومدم چون حتی حوصله ی فکر کردن رو هم نداشتم.فقط دوست داشتم نگاه کنم.به نوشته هام که خودم بودن.انگار که خودمو نگاه می کردم.خودی که فراموشش کردم. فراموش کردم که هست و نفس می کشه.

حال عجیبی بود اولین بار بود این حالو داشتم.هم عجیب بود هم جالب.همین طور که نگاه می کردم می خواستم گریه کنم اما نمی تونستم.نمی دونم چرا؟

انگار که چشمام هم حوصله گریه نداشت. یه دفه چشمم به یه جمله افتاد.جمله ای که با دیدنش نتونستم خودمو کنترل کنم..متنی بود پر از غصه اما این بار با خوندنش غصه دار نشدم.بلکه راه حل مشکلمو پیدا کردم....... اون جمله این بود:دریا بیا و کنار حوصله ام بنشین..... وقتی این جمله رو خوندم انگار راه حل این همه بی حوصله گی رو پیدا کرده بودم. دیگه به دفترم نگاه نمی کردم. پشت پنجره ایستاده بودم و با چشمای بارونی بارون رو تماشا می کردم.....  

 

سلام امیدوارم حالتون خوب و دلتون سرشار از اعتماد به  نفس باشه.

فقط می خوام بگم که این مطلب پایینی بر خلاف پستای قبلی که که کار من بود کار من نیست.

نمی دونم کی نوشته؟

گفتم شاید دلتون بخواد بعد از خوندن یه متن که می دونید کی نوشته یه متن رو هم بخونید که نمی دونید کی نوشته. 

 

 

 قطره دلش دریا می خواست .

خیلی وقت بود که به خدا گفته بود ...

هربار خدا می گفت : " از قطره تا دریا راهی است طولانی !

راهی از رنج و عشق و صبوری .

هر قطره را لیاقت دریا نیست ...."

قطره عبور کرد و گذشت . قطره پشت سر گذاشت .....

قطره ایستاد و منجمد شد .... قطره روان شد و راه افتاد ....

قطره از دست داد و به آسمان رفت ...

و هر بار چیزی از رنج و عشق و صبوری آموخت .....

تا روزی که خدا گفت : " امروز روز توست .. روز دریا شدن.. "

خدا قطره را به دریا رساند ...

قطره طعم دریا را چشید ....

طعم دریا شدن را .....        اما ..

روزی قطره به خداوند گفت : " از دریا بزرگ تر ، آری ....

 از دریا بزرگ تر  هم هست ؟.... "

خدا گفت : " هست ...  "

قطره گفت : " پس من آن را می خواهم . بزرگترین را .

 بی نهایت را ...  "

خدا قطره را برداشت و در قلب آدم گذاشت و گفت :

 " این جا بی نهایت است ...  "

آدم عاشق بود ...

دنبال کلمه ای می گشت تا عشق را توی آن بریزد .....

اما هیچ کلمه ای توان سنگینی عشق را نداشت ...

آدم همه ی عشقش را توی یک قطره ریخت ...

قطره از قلب عاشق عبور کرد ...

و وقتی که قطره ازچشم عاشق چکید...

خدا گفت : " حالا تو بی نهایتی .......

زیرا که عکس من در اشک عاشق است .....  ".

 

راستی امروز یه شعر خوندم از یه شاعری که نمی دونم می شناسید یا نه؟

اول یه بخش از شعر:

نمی دانم آدم ها را می شود قسمت کرد یا نه

بعضی ها من

بعضی ها تو

و بعضی ها روح سرگردان ما

تو از کدام دسته ای

از آنان که پشت به دیوار

و رو در روی جوخه آتش می ایستند؟

....

....

 

 

 

شعر واسه آقای علیرضا سلطانی بود.

سبز باشید...

 

نظرات 23 + ارسال نظر
ستاره یکشنبه 19 آبان 1387 ساعت 10:38 http://www.melodyeeshgh.iranblog.com

سلام عزیزم نوشته های قشنگی هستن .ببین عزیزم توکه سنگ صبورت خداست چرااین همه ناامیدانه مینویسی اخه احساس کردم خیلی ناامیدی وغمگین .اخه باوجد خدا ناراحتی معنایی نداره عزیزم .امیدوارم درپناه حق خوشبخت باشی یه سربه من بزن تا حال وهوات عوض شه البته شاید.قربان تو ستاره

ستاره یکشنبه 19 آبان 1387 ساعت 10:43

عزیزم من لینکت کردم توهم دوست داشتی ملودی عشق رولینک کن قربونت برم ستاره

شادی یکشنبه 19 آبان 1387 ساعت 10:56 http://parchine-raz.blogsky.com/

سلام دوست خوبم
حتما بهت لینک می دم
به من هم اگه دوست داشتی به این عنوان لینک بده
خلوت من... شادی
ممنون
راستی دارم با عجله می رم واسه همین نشد مطلبت را بخونم
ولی حتما شب می ام و می خونم و نظرم را خواهم گفت
شرمنده
شاد باشی

مجتبی یکشنبه 19 آبان 1387 ساعت 12:04 http://mghlove.iranblog.com

سلام
اگه سالها به دنبال خدا بگردی هیچی پیدا نمی کنی!
ولی اگه یکبار راز عشقو درک کنی...انگار پشت در خدا ایستاده ای!
دوست دارم لینکتون کنم
شما هم اگه مایل بودید منو لینک کنید! خوشال میشم
خدا نگهدار

SIMAAAAAAAAAAAAAAAAA یکشنبه 19 آبان 1387 ساعت 13:57

BAREO

KHUBI

DARYA BIA O KENARE HOSELE AM BENSHIN

BIA BEBIN GHALEBAM GHASHANGE

CHERA VAGHTI UP MIKONI KHABAR NEMIDI

SIREMEMKEZ

ISTESIYOOTIYOON

delak یکشنبه 19 آبان 1387 ساعت 16:43 http://DELAK.BLOGSKY.COM

سلام
خوبی
آپ قشنگی بود
خدا ازت انتظار زیادی نداره و نمی خواهد کاری واسش انجام بدی فقط کافی کارایی که گفت نکن ؛ نکنی
دوست دارم بازم بیا پیشم

شادی یکشنبه 19 آبان 1387 ساعت 17:26 http://parchine-raz.blogsky.com/

دوباره سلام خوبی؟
این دفعه اومدم هم وقت داشتم مطلبت را بخونم هم لینکت کردم
متنی که خودت نوشتی (اولیش) خیلی قشنگ بود بعدی ها هم انتخاب خوبی بود
تزئین شده با عکس های زیبا
تبریک میگم
موفق باشی

سلام . وب بسیار خوبی داری.ولی بانوی ایرانی چه خوبه با شادی در مقابله غم بایستیم.اگه غم نباشه که زندگی معنا نداره.ولی زندگی با شادی قشنگ تره

پیمان یکشنبه 19 آبان 1387 ساعت 23:42 http://www.virgin.blogfa.com

سلام
با تبادل لینک موافقم
منو با عنوان the one لینکم کن
من شما رو با چه اسمی لینک کنم؟؟؟

مجتبی دوشنبه 20 آبان 1387 ساعت 10:30 http://mghlove.iranblog.com

دوباره سلام دوست من!
ممنونم
که ازوبلاگم دیدن کردی.
شما می تونید منو با:
پرواز در تنهایی لینک کنید...
شاد باشی!

پیمان سه‌شنبه 21 آبان 1387 ساعت 01:14 http://www.virgin.blogfa.com


سلام
من آپم
در مورد این پستتم که قبلا نظر دادم
فعلا
باای

حامد سه‌شنبه 21 آبان 1387 ساعت 13:51 http://hpicture.iranblog.com

سلام.شما لینک شدی و ممنونم که به من سر زدی.موفق باشی.

delak سه‌شنبه 21 آبان 1387 ساعت 21:03 http://DELAK.BLOGSKY.COM

ما رها تر از باد به هم می رسیم اگر بال آرزوهایمان نشکند
آرزو چقدر زیباست
آرزو های ما
اگر به آنها برسیم
" دنیا را پر از شکوفه خواهیم کرد "
ولی نه .....
سلام دوست عزیز
اوینار به روز است
منتظر حضور سبز و نظرات سازنده شما هستم

DELAK پنج‌شنبه 23 آبان 1387 ساعت 20:15 http://DELAK.BLOGSKY.COM

سلام
ممنون که سر زدی
آدرسی رو که خواسته بودی این زیر میزارم
باز هم بیا پیشم
http://www.cur.sub.ir/

هادی شنبه 25 آبان 1387 ساعت 12:57 http://www.hloveg.blogfa

سلام

فاطمه جون ممنون از اینکه به کلبه ی درویشی من امدی

واقعا وب خیلی خیلی زیبای داری بهت تبریک میگم

در ضمن با تبادل لینک موافقی

بازم منتظر حضور سبزتان هستم

در پناه حق

DELAK یکشنبه 26 آبان 1387 ساعت 00:08 http://DELAK.BLOGSKY.COM

کاش هرگز با هم آشنا نمی شدیم
و این عشق نفرین شده را زندگی نمی کردیم
پشیمان نیستم ولی خیلی ناراحتم
خیلی پریشانم
هرگز نمی تونم روزی رو که اولین بار دیدمت فراموش کنم
اون نگاه هایی که مثل آتش..........

با سلام
اوینار به روز شد
منتظر حضور گرمتان هستم

سها یکشنبه 26 آبان 1387 ساعت 16:31

دریا مرا دریاب
خیلی زیبا بود زیبای من

احسان دوشنبه 27 آبان 1387 ساعت 23:57 http://sqr87.blogsky.com

سلام
این طرز فکر خیلی خوبه. این که فکر کنیم تا حالا چه کردیم و از حالا به بعد می خوایم چه کار نیم... آیا خدا از ما راضی هست یا نه...

.....
یا از آنانی که در امتداد افق از پست تیر می خورند؟

چه فرق می کند؟
تقدیر مقدر آفتاب این است که همیشه در خون به خواب می رود

عجیب است «رویا»! عجیب!
ما از هر طرفی که به دیوار پشت می کنیم
روبرویمان دیوار دیگری می ایستد.
حتی ارتفاع فریادهامان از سقف این سلول تجاوز نمی‌کند.
اما تو که هر صبح چشمانت را رو به آسمان باز می‌کنی

دعاهایمان مستوجب اجابت نیستند.
تنها کسی را پیدا کن که به فریادهامان گوش بسپارد...



شعر خیلی قشنگیه. توی نت گشتم و ادامه ش رو پیدا کردم.
راستی چقدر عکس هامون شبیه همه!

DELAK جمعه 1 آذر 1387 ساعت 23:06 http://DELAK.BLOGSKY.COM

.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.
تو از کدوم قصه ای که خواستنت عادت
نبودنت فاجعه ، بودنت امنیت
تو از کدوم سرزمین ، تو از کدوم هوایی
که از قبیله من یه آسمون جدایی
اهل هر جا که باشی ………..
.-.-.-.-.-..-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.
با سلام
اوینار به روز است منتظر حضور دوباره شما دوست عزیز هستم

مائده شنبه 2 آذر 1387 ساعت 17:19

یه آسمون ستاره برای تو که اهل اسمونی

D E L A K یکشنبه 10 آذر 1387 ساعت 14:42 http://DELAK.BLOGSKY.COM

آتشی هستی در وجودم که همیشه از خاموش کردنش می ترسم !
وهمه اینها به خاطر این است که تو در قلبم ریشه کرده ای
و در عمق روحم و قلبم جای گرفته ای
از بی تو بودن همیشه می ترسم
نبودنت مرا دیوانه می کند
به روزهای بی تو بودن..................
سلام
گرچه دیر ولی اوینار به روز است
منتظر حضور شما هستم

یه ادم مهربون پنج‌شنبه 14 آذر 1387 ساعت 21:03 http://life-with-love-god.blogfa.com

بهترین دوست خداست او آنقدر خوب است که اگر یک گل
به او تقدیم کنید ئدسته گلی تقدیمتان می کند
و خوبتر از آن است که اگر دسته گلی به آب دادیم دست ه
گلهایش را پس بگیرد

متین دوشنبه 28 دی 1388 ساعت 16:32 http://always-in-allways.blogfa.com

خدا همواره "Always" در زندگی توست، در هر راهی"All Ways"
rasti mishe kode ghesmate nazaratet o baram befresti?
mamnun

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.