.: سنــــــگ صبـــــورم خـــــداست :.

.: سنــــــگ صبـــــورم خـــــداست :.

اَلا بِذکر الله تَطمئن القلوب
.: سنــــــگ صبـــــورم خـــــداست :.

.: سنــــــگ صبـــــورم خـــــداست :.

اَلا بِذکر الله تَطمئن القلوب

فاطمی شدن برای آمدن آقای ستاره پوش- 28

هوالغریب...



به یک باره پریدم... انگار برقی وصل شده باشد و من تا عمق وجود بپرم... بپرم و مثل بید بلرزم در دل ِ یک شب ِ بارانی و تا حد مرگ دلم برای بی پناهی هایم بسوزد و بعد تاب بخورم میان زمین و هوا و میان تاریکی محض چشمم به نور مسجد بخورد که گاهی شب ها نورش می تابد در اتاق ِ تاریکم...


و بعد دلم برود تا جمکران خانه مان...

و بعد اندکی دلم آرام شود و بی پناهی های دخترک در دل ِ یکی از هزاران شب ها این چنین تمام شود...


و بعد دلم برود تا جمعه هایی که گذشت و من اینجا ثبت شان نکردم و دلم برود تا جمعه هایی که در جایی دیگر به عشق شما نوشتم... به عشق شما که خوب ترینید...


سلام آقای خوبم...

سلام یگانه مولای ستاره پوشم...


سلام مهدی جانم


باران بالاخره آمد امروز... امروز آمد و من دلم اندکی قرار گرفت...در این روزها که حتی اسمی هم نمی توانم برایشان بگذارم...در این روزها که نمی دانم چه چیز ِ این دنیا جز عشق شما می توانست نگهم دارد... جوانی هایم را نگه دارد... نگهم دارد که بمانم... و کسی جز خودتان نمی داند که این ماندن با تمام ماندن ها فرق دارد...


هنوز حرف های اینجایم را به یاد دارم مهدی جانم... من همانم که روزی فریاد زدم تمام جوانی هایم به فدای یک نگاه شما... تمام این نفس هایم، تمام روزها و تمام سرمایه ی زندگی ام که جوانی ام است به فدایتان!


درست است که چندین هفته است که اینجا برایتان حرفی را ثبت نکرده بودم اما خودتان می دانید که حرف هایم با شما تمامی ندارند...


مهدی جانم


این روزها که تند می گذرند و من مانده ام دلم می لرزد... راستش دلم می شکند اما بی صدا... صدایش به گوش هیچ دلی نمی رسد...

در این روزها که سریع می گذرند من دل خوشم به عشقی از شما که بر دلم نشسته است....


که این عشق می تواند مرا فاطمه کند اگر خوب شوم...


و سرم به نشانه ی شرم پایین است که از آن ها نیستم که خوب باشند...



      اَللّهُمَ عَجـــــّـــِــــل لِوَلیکَ الفَـــــرَج   



+ تفعل زدم نیمه ی شب به قرآن
کتابی که از وحی شیرازه دارد

برای دلم آیه ی صبر آمد
ولی نازنین، صبر، اندازه دارد...


+ خدای مهربانم
محبوب ازلی ام


این روزها می دانم بهانه گیر شده ام...اشک های گاه و بیگاهم را ببخش... نگاهم به آسمانت را ببخش... دستان لرزانم را ببخش... اشک هایم در دل شب ها و از خواب پریدن هایم را ببخش...دل نکندن هایم از سجاده ام را ببخش... من را ببخش که این روزها می لرزم و راه می روم...من را ببخش که این روزها بی دلیل بغض می کنم... من را ببخش که این روزها بی قراری را به معنای واقعی نفس می کشم... دلم آغوشت را می خواهد ... حتی مرا بابت اشک های الان هم ببخش خدایم...

اصلا بگذار برایت بخوانم:

تو همیشه هستی اما این منم که از تو دورم
...
خسته ام از این عقل خسته...من میخوام جنون بگیرم


( مثل هیچ کس*** احسان خواجه امیری- آهنگ وبلاگ)

نظرات 11 + ارسال نظر
مهرنازی شنبه 11 بهمن 1393 ساعت 12:31

اللهم عجل لولیک الفرج

سلام عزیزم
خوبی؟
کم پیدای
تو خوتی
چه خبر خانوم؟

آمین...

سلام عروس خانوم...
شکر...شما خوبی؟

سلامتی...
تو چه خبر؟

مژگــان دوشنبه 13 بهمن 1393 ساعت 17:44 ttp://banoye-ordibehesht.blogsky.com/

اللهم عجل لولیک الفرج
......

آمین...

فریناز جمعه 17 بهمن 1393 ساعت 21:29 http://arameshepenhan.blogsky.com

خب چرا نظراتتو می بندی آیا؟؟؟؟

مدلشه...

تازه پست جدیدم بستش

کلاس داره

فریناز جمعه 17 بهمن 1393 ساعت 21:30 http://arameshepenhan.blogsky.com

می گما چقدره این آهنگ سیاوش قمیشی قشنگه

می شه کدشو بهمون بدین؟

دست شما درد نکنه

آره...خعلی خوبه فداتشم

بعله که میشه...شما جون بخواه آباچی

میام بهت میدم کدشو

سر شما درد نکنه...

امروز چه رسمی شدی تو
هرچند میدونم چته

فریناز جمعه 17 بهمن 1393 ساعت 21:31 http://arameshepenhan.blogsky.com

و اینکه خدا رو شکر

خوشحالم برات

خداروشکر برای همه چی

توام دفه ی آخرت بود این مدلی نظر دادیا

فریناز جمعه 17 بهمن 1393 ساعت 21:31 http://arameshepenhan.blogsky.com

یعنی برای جفتتون خوشحالم

مرسی...

منم خوشحالم

حسین شنبه 18 بهمن 1393 ساعت 16:00

سلام
قشنگ مینویسی, طوری که برای من و امثال من آرزوئه!
جالبه که همه دوستای فریناز وب نویس های خاص هستن!

سلام

ممنون...نظر لطف شماست...
بله...ایشون عالی هستن و برای امثال من هم دوستی با ایشون لطف ایشون رو میرسونه

رهــ گذر یکشنبه 19 بهمن 1393 ساعت 12:15

سلام فاطمه:(

درسته خیلی دیره، ولی حس می کنم هر روز از زمستون بیام می تونم تولدت رو تبریک بگم ماهی کوچولو، ببخش پررویی منو:(

راستی یادته قرار بود اسمت بشه ننه نمکی؟!
بخند دیگه!
بخند به روی دنیا.................

انقدر اشک تو چشمای نشونه دار نیار
گناه دارن

به به سلام عروس خانوم...

نبودی نمی دونستم به کی بگم نن جون گلی...هرچند باید بهت بگم عروس جون گلی

بابت تبریک ممنون... همین قدرش هم که در خاظرت بودم لطف داری...ممنونم ازت...

آره...یادمه...
من که نیشم بازه
اتفاقا تو پست امشبمم نوشتم...


گناه دارن...
آره...منم گناه دارم ولی

اگر ناراحتت کردم ببخشید عروس خانوم

فریناز یکشنبه 19 بهمن 1393 ساعت 22:19 http://arameshepenhan.blogsky.com

بازم نظراتو بستی؟؟؟؟

یعنی دفه دیگه
بیام و
ببینم نظرات بسته ستا

میزنم با چکش می شکونمش وا شه ها


خر

خب ....

این دفه بازه نظرات... پست جدیدم نظراتش بازه

تو جمع به من فش میدی؟
الان تنها نیستیما

فریناز یکشنبه 19 بهمن 1393 ساعت 22:19 http://arameshepenhan.blogsky.com

یعنی چی دیگه خوب نمی بینن؟؟؟

جوابگو باش لطفا

خب یعنی یکم ضعیف شدن فک کنم...

عینک میزنم ...چیز خاصی نیست...


من که جواب میدم

فریناز یکشنبه 19 بهمن 1393 ساعت 22:20 http://arameshepenhan.blogsky.com

یه عالمه دعای خوب برای ماهی کوشووووولو

ممنون...

هزاران برابرش رو برای خودت میخوام

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.